بعضى «1» ديگر گفتهاند: معنايش اين است كه خلقت هر يك نفر از شما از دو منى يعنى منى مرد و منى زن بوده. ولى اين وجوه ضعيفند.
و بعضى «2» گفتهاند: التفاتى كه در آيه از غيبت- سيعلمون- به خطاب- خلقناكم- به كار رفته، به منظور مبالغه در الزام و اسكات خصم بوده.
" وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً" كلمه" سبات" به معناى راحتى و فراغت است، چون خوابيدن باعث آرامش و تجديد قواى حيوانى و بدنى مىشود، و خستگى ناشى از بيدارى و تصرفات نفس در بدن از بين مىرود.
بعضى «3» گفتهاند: كلمه" سبات" به معناى قطع است، و اگر خواب را قطع خوانده، بدين جهت بوده كه در خواب تصرفات نفس در بدن قطع مىشود. اين وجه هم نزديك به همان وجه قبلى است.
بعضى «4» ديگر گفتهاند:" سبات" به معناى مرگ است، و اگر خداى سبحان خواب را جزو مرگ دانسته، تنها در اين آيه نبوده، در آيه ديگر نيز آن را مرگ خوانده و فرموده:" هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ" «5»، ليكن اين معنا بعيد است، و آيهاى كه شاهد آورده، خداى تعالى در آن خوابيدن را توفى- تحويل گرفتن- خوانده، نه ميراندن، بلكه قرآن كريم تصريح دارد بر اينكه خوابيدن مردن نيست، و فرموده:" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها" «6».
" وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً" يعنى ما شب را چون لباس ساترى قرار داديم كه با ظلمتش همه چيز و همه ديدنىها را مىپوشاند، همانطور كه لباس بدن را مىپوشاند، و اين خود سببى است الهى كه مردم را به دست كشيدن از كار و حركت مىخواند، و متمايل به سكونت و فراغت و برگشتن به خانه و خانواده مىسازد.
و از بعضى «7» حكايت شده كه گفتهاند: مراد از لباس بودن شب اين است كه چون
(1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 7. (3) مجمع البيان، ج 10، ص 421. (4) روح المعانى، ج 30، ص 7. (5) او كسى است كه شما را در شب مىميراند. سوره انعام، آيه 60. (6) خدا جانها را در حين مرگ مىگيرد، و آن را هم كه در خواب است و نمرده نيز مىگيرد. سوره زمر، آيه 42. (7) روح المعانى، ج 30، ص 7.