" فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً" فاى تفريع كه در آغاز اين آيه آمده، آن را نتيجه مطلب قبل كرده، كه عذاب كفار را تفصيل مىداد، و مىخواهد ايشان را از اين اميد مايوس كند كه روزى از شقاوت نجات يافته به راحتى برسند، و التفاتى كه از غيبت" انهم" به خطاب" نزيدكم" بكار رفته اين نكته را مىرساند كه خداى تعالى ايشان را حاضر فرض كرد تا توبيخ و سركوبيشان بدون واسطه انجام شود.
و مراد از جمله" فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً"، اين است كه آنچه مىچشيد عذابى است بعد از عذابى كه قبلا چشيده بوديد، پس آن عذاب، عذابى است بعد از عذاب، و عذابى است روى عذاب، و هم چنان عذابها دو چندان مىشود، و عذابى به عذابتان افزوده مىگردد، پس از اينكه به آرزوى خود برسيد مايوس باشيد، و اين آيه خالى از اين ظهور نيست كه مراد از جمله" لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً" خلود در آتش است، و اينكه عذاب از شما قطع نخواهد شد.
" إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً ... كِذَّاباً" كلمه" فوز"- به طورى كه راغب «1» گفته- به معناى ظفر يافتن به خير بدون صدمه و با حفظ سلامت است، پس در اين كلمه هم معناى ظفر يافتن به خير هست و هم معناى نجات و خلاصى از شر، و كلمه" مفاز" مصدر ميمى و يا اسم مكان از فوز است، و در آيه شريفه هر دو احتمال راه دارد.
و در جمله" حَدائِقَ وَ أَعْناباً" كلمه" حدائق" جمع حديقه است، و حديقه به معناى بوستان داراى ديوار است، و كلمه" أعناب" جمع عنب است، كه نام ميوه درخت مو است، و چه بسا به خود درخت هم عنب گفته مىشود.
و كلمه" كواعب" جمع كاعب است كه به معناى دختر نورسى است كه پستانهايش رو به رشد نهاده، و دائرهاى تشكيل داده، و كمى از اطرافش بلندتر شده. و" اتراب" جمع ترب است، كه به معناى مثل است، و" كواعب اتراب" به معناى دخترانى هم سن و سال و شبيه به هم هستند.
" وَ كَأْساً دِهاقاً"- يعنى و قدحهايى پر از شراب، پس كلمه" دهاق" مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مىدهد.
" لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً"- يعنى در بهشت سخن لغو نمىشنوند، سخنى كه
(1) مفردات راغب، ماده" فوز".