" الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ" اين آيه اشاره است به منت واضحى كه در ايلاف دو رحلت وجود دارد، و نعمت ظاهرى كه نمىتوانند آن را انكار كنند، و آن تامين معاش قريش و امنيت آنان است كه در سر زمينى زندگى مىكردند كه نه نانشان تامين بوده و نه جانشان، و نه سر زمين خرمى بود كه ديگران بدانجا آيند، و نه جان ديگران در آنجا تامين مىشد پس بايد ربى را بپرستند كه اين چنين به بهترين وجه امورشان را تدبير نمود، و او همان رب بيت است.
در تفسير قمى در ذيل آيه" لِإِيلافِ قُرَيْشٍ" آمده كه: اين سوره در باره قريش نازل شده، چون قريش معاششان از دو رحلت تابستانى و زمستانى به يمن و شام تامين مىشد، از مكه پوست و محصولات دريايى و كالاهايى كه در ساحل دريا پياده مىشده از قبيل فلفل و امثال آن را بار مىكردند و به شام مىبردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات (غلط مشهور است، و صحيح آن حبوب است كه در روايت آمده)، خريدارى مىكردند، و همين مسافرت باعث مىشد وحدت و الفتى در بينشان بر قرار گردد، هر وقت به يكى از اين دو سفر دست مىزدند يكى از بزرگان قريش را رئيس خود مىكردند، و زندگيشان از اين راه تامين مىشد.
بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود: مردم قريش بىنياز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را زيارت مىكردند، و هم خانه خدا را، و لذا در اين سوره فرمود:" فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ" پس رب اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از گرسنگى نجات داد، و ديگر احتياج ندارند به شام بروند،" وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ" يعنى راهزنان بپاس حرمت كعبه كارى به كار آنان ندارند «1».
مؤلف: اينكه فرمود:" بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود" انطباقش با سياق آيات سوره روشن نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان ابرهه و قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت جزو كلام امام نبوده، و مرحوم قمى آن را از بعضى روايات ابن عباس استفاده كرده باشد.
(1) تفسير قمى، ج 2، ص 444.