عن مكنون هذا الامر ، فابي الله الا اخفاءه ( 1 ) خيلي كوشش كردم كه سر و باطن اين كار را بدست آوردم ، ولي خدا ابا كرد جز اينكه آن را اخفا كند . خودش اذان صبح را مي گفت . نزديك طلوع صبح بود كه بالاي مأذن رفت و نداي " الله اكبر " را بلند كرد ، اذان را كه گفت ، با سپيده دم خداحافظي كرد . گفت : اي صبح ! اي سپيده دم ! اي فجر ! از روزي كه علي چشم به اين دنيا گشوده ، آيا روزي بوده است كه تو بدمي و چشم علي در خواب باشد ؟ يعني ديگر بعد از اين ، چشم علي براي هميشه خواب خواهد رفت . وقتي [ از مأذن ] پائين مي آيد ، مي گويد :
راه اين مؤمن مجاهد را باز كنيد ( خودش را به عنوان يك مؤمن مجاهد توصيف مي كند . ) اهل بيتش اجازه ندارند از جاي خود حركت كنند . علي گفته بود كه پشت سر اين صيحه ها ، نوحه هايي هست . علي القاعده زينب ، ام كلثوم و بقيه اهل بيت ، همه بيدار ، ولي نگران و ناراحت ، كه امشب چه پيش خواهد آمد ؟ يك وقت فريادي همه را متوجه خود كرد و صدايي در همه جا پيچيد : تهدمت و الله اركان الهدي ، و انطمست
1 نهج البلاغه ، خطبه . 147
2.مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص . 310