مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 680
نمايش فراداده
دفتر سوم از كتاب مثنوىسر طلب كردن موسى خضر را عليهماالسلام با كمال نبوت و قربت
-
از كليم حق بياموز اى كريم
با چنين جاه و چنين پيغامبرى
موسيا تو قوم خود را هشته اى
كيقبادى رسته از خوف و رجا
آن تو با تست و تو واقف برين
گفت موسى اين ملامت كم كنيد
مي روم تا مجمع البحرين من
اجعل الخضر لامرى سببا
سالها پرم بپر و بالها
مي روم يعنى نمي ارزد بدان
اين سخن پايان ندارد اى عمو
اين سخن پايان ندارد اى عمو
-
بين چه مي گويد ز مشتاقى كليم
طالب خضرم ز خودبينى برى
در پى نيكوپيى سرگشته اى
چند گردى چند جويى تا كجا
آسمانا چند پيمايى زمين
آفتاب و ماه را كم ره زنيد
تا شوم مصحوب سلطان زمن
ذاك او امضى و اسرى حقبا
سالها چه بود هزاران سالها
عشق جانان كم مدان از عشق نان
داستان آن دقوقى را بگو
داستان آن دقوقى را بگو