دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 2 -صفحه : 384/ 139
نمايش فراداده

گفت: «پس آن، اين گونه است». 1

479.تاريخ دمشق ـ به نقل از ابو فيل ـ: چون پيامبر خدا براى نبرد تبوك خارج شد، على بن ابى طالب عليه السلام را به جاى خود در مدينه نهاد. پس منافقان، در مدينه و ميان لشكر پيامبر خدا پخش شدند و گفتند: نزديكى‏اش را خوش نداشت و به او بدبين است.

اين، بر على عليه السلام گران آمد و گفت: اى پيامبر خدا! مرا با زنان و كودكان، برجاى مى‏نهى؟ من از ناخشنودى خدا و پيامبرش، به خدا پناه مى‏برم!

پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: «اى ابو الحسن! خدا از تو راضى باشد، كه من از تو راضى‏ام. همانا خدا از تو خشنود است. منزلت تو نزد من، مانند منزلت هارون براى موسى است، جز آن‏كه پيامبرى پس از من نيست». على عليه السلام گفت: خشنود شديم؛ خشنود شديم. 2

480.الإرشاد: چون شايعه منافقان درباره على عليه السلام به [گوش [وى رسيد، به قصد تكذيب و رسوا كردن آنان، به پيامبر صلي الله عليه و آله ملحق شد و گفت: اى پيامبر خدا! منافقان مى‏پندارند كه تو مرا از روى سرسنگينى و خشم، برجاى نهاده‏اى.

پيامبر خدا به او گفت: «اى برادر من! به جاى خود بازگرد كه مدينه جز با من يا با تو سامان نمى‏گيرد. تو جانشين من در خانواده‏ام، هجرتگاهم و نيز خويشاوندانم هستى. آيا خشنود نمى‏شوى كه براى من، به منزله هارون براى موسى باشى، جز آن‏كه پيامبرى پس از من نيست؟». 3

481.پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ـ هنگامى كه به سوى تبوك، بيرون رفت و او را (على عليه السلام )

1 -  الطبقات الكبرى: 3/24، و 3 / 23، تاريخ دمشق: 42/186/8632.

2 -  تاريخ دمشق: 42/181/8618.

3 -  الإرشاد: 1/156. نيز، ر.ك: كمال الدين: 278/25، تفسير القمّى: 1/292، كنز الفوائد: 2/181.