درخت خرما دارد كه از آنِ مردمى از بلاديّه حرب است و آن، در ديار آنان و در هشت كيلومترى شرق جحفه واقع است و هر دو در وادىاى به نام وادى خرّار قرار دارند. 1
واژه «غدير» با اضافه شدن به «خُم» مقيّد مىشود تا از ديگر غديرها (بركهها) متمايز گردد. ديگر غديرها نيز با اضافه شدن، مشخّص مىشوند، مانند:
ـ غدير اشطاط (در نزديكى عسفان)، ـ غدير بَرَكه (بركه زبيده)، ـ غدير بنات (در پايين درّه خماس)، ـ غدير سلمان (در درّه اغراف)، ـ غدير عروس (باز هم در درّه اغراف). 2 گاه به غدير مورد بحث ما، «غدير جحفه» مىگويند، همانگونه كه در حديث زيد بن ارقم آمده است:
پيامبر در حَجّة الوداع [به سوى مدينه] مىآمد، تا آن كه در «غدير جحفه» (در ميان مكّه و مدينه) فرود آمد. 3
از مجموع آنچه معجمهاى عربى درباره «غدير» گفتهاند، مىتوانيم آن را چنين تعريف كنيم:
گودالى طبيعى در زمين، كه آب باران و سيل در آن جمع مىشود و تا تابستان نمىمانَد. 4
1 - معجم معالم الحجاز: 3/159. 2 - ر.ك: معجم معالم الحجاز: 6/223. 3 - الغدير: 1 / 36، كشف
الغمّة: 1 / 48، التحصين: 578 / 29. 4 - ر.ك: لسان العرب و
تاج العروس:ماده «غدر».