دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 3 -صفحه : 325/ 141
نمايش فراداده

چنين بود كه پس از بيعت عبد الرحمان بن عوف و ساير اعضاى شورا با عثمان، على عليه السلام همچنان ايستاده بود و بيعت نمى‏كرد. پس، عبد الرحمان بن عوف بدو گفت: «بيعت كن، وگرنه گردنت را خواهم زد».

امام عليه السلام از خانه بيرون آمد و اصحاب شورا از پى او آمدند و گفتند: «بيعت كن، وگرنه با تو مى‏جنگيم». 1 چنين است كه سيّد مرتضى، با سوز مى‏گويد:

اين، چه رضايتى است...؟! چگونه كسى كه به قتل و پيكارْ تهديد مى‏شود، مختار است؟!

و چنين است كه على عليه السلام فرمود:

من، از سَرِ ناخشنودى و كراهت، بيعت نمودم. 2

4 . به وجود آوردن طمع خلافت. نكته فرجامين، اين كه عمر با اين كار، آتش طمع خلافت را عملاً در جان اعضاى شورا بر افروخت . شيخ مفيد رحمه الله نوشته است:

سعد بن ابى وقّاص، خود را در برابر على عليه السلام شخصيّتى نمى‏ديد؛ امّا حضورش در شورا، در او اين پندار را به وجود آورد كه او نيز اهليّت خلافت دارد.

ابن ابى الحديد، همين تحليل را از استادش نقل كرده است و طلحه نيز در بيان برابرى‏اش با على عليه السلام ، از جمله، وجود خود در شورا را دليل مى‏آورَد. 3معاويه نيز به اين نكته در گفتگويى اشاره دارد. 4 به هر حال ، عمر، با شورايى كه تعيين كرد، يك بار ديگر بر از بين بردن «حقّ خلافت» و پاس نداشتن «حرمت خلافت» همّت گماشت و بنى اميّه را يكسر بر امّتْ مسلّط ساخت؛ كسانى را كه آن همه فساد به بار آوردند. نيز با به وجود آوردن

1 -  أنساب الأشراف: 6/128، شرح نهج البلاغة: 9/55 و 12/265، الإمامة و السياسة: 1/176 .

2 -  شرح نهج البلاغة: 12 / 265 .

3 -  الإمامة و السياسة: 1/95 . نيز، ر. ك: ج5، ص236 (گفتگوهاى امام با طلحه).

4 -  العقد الفريد: 3/289، تاريخ دمشق: 19/197 .