4 . به عهده داشتن رهبرى شورش بر ضدّ عثمان، كه به كشته شدن عثمان منتهى شد؛
5 . شعلهور كردن آتش جنگ جمل، در هنگامهاى كه به مصالحه نزديك مىشد.
به هر حال، گزارش يادشده را از لحاظ سند و متن، اندكى مىكاويم.
در منابع مهمّ رجالى، ناقلان سند اين گزارش، يكسر تضعيف شدهاند. بنگريد:
ابن حجر درباره «سيف» مىگويد:
سيف بن عمر تميمى بُرجُمى ـ و نيز گفته مىشود: سعدى، يا ضبعى، و يا اسدى كوفى ـ مؤلّف كتاب الردّة و الفتوح است. ابن معين مىگويد: «ضعيف الحديث است» و در جاى ديگر مىگويد: «يك سكّه پول خرد و بى ارزش، از او بهتر است». ابو حاتم مىگويد: «متروك الحديث است و حديثش به حديث واقدى مانَد». ابو داوود مىگويد: «اهميّتى ندارد» و نسايى و دارقُطنى مىگويند: «ضعيف است». ابن عَدى مىگويد: «برخى از احاديثش شناخته شدهاند؛ ولى عموم آنها ناشناختهاند و مؤيّد و پشتيبانى ندارند». ابن حبّان مىگويد: «احاديثى ساختگى را از بزرگان نقل مىكند [و به آنان نسبت مىدهد [و گفتهاند كه او جعل حديث مىكرده است». ابن حبّان در ادامه سخنش مىگويد: «به زنديقىگرى نيز متّهم شده است». برقانى از دارقطنى نقل مىكند كه: «او متروك است» و حاكم [نيشابورى[ مىگويد: «به زنديقىگرى نيز متّهم شده است و روايتش بىاعتبار است». نوشتهاى به خطّ ذهبى خواندم كه سيف، در زمان [هارون] الرشيد مُرد. 1
تهذيب التهذيب: 2/466و467/3184، تهذيب الكمال: 12/326/2676 .