دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 3 -صفحه : 325/ 88
نمايش فراداده

گفت: نه؛ به خدا سوگند [كه كار درستى نيست] و اين كار، بزرگوارى و كرامت نيست. به خدا سوگند، [نمى‏توان پذيرفت كه [صورت‏هاى مسلمانان، با شمشير و سنگ، شكاف بردارد، آن گاه، اين [زمين [براى شما باشد! پس، آب دهان بر آن انداخت و نوشته را محو كرد.

آن دو نزد ابو بكر آمدند و گفتند: «ما نمى‏دانيم كه تو خليفه هستى يا عمر!» و سپس ماجرا را باز گفتند.

ابو بكر گفت: ما چيزى را جز آنچه عمر اجازه دهد، اجازه نمى‏دهيم. 1

1028 .امام على عليه السلام ـ در توصيف به خلافت رسيدن عمر بن خطّاب ـ: و اگر ارتباط ويژه ابو بكر با عمر نبود، اميدى داشتم كه خلافت را از من نراند. 2

2 / 2

به خلافت رساندن عمر بن خطّاب

1029 .تاريخ اليعقوبى: ابو بكر، در جمادى دوم سال سيزدهم هجرت، بيمار شد و چون بيمارى‏اش شدّت گرفت، به عمر بن خطّاب [براى خلافت آينده [سفارش كرد.

او به عثمان، فرمان داد كه وصيّتش [به مسلمانان [را بنويسد و وى چنين نوشت: «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. اين، چيزى است كه ابو بكر، جانشين پيامبر خدا، براى مؤمنان و مسلمانان به يادگار مى‏نهد. سلام عليكم! من نيز چون شما خدا را مى‏ستايم. امّا بعد، من، عمر بن خطّاب را بر شما گماردم. پس بشنويد و فرمان بريد. و من، در خيرخواهى براى شما، كوتاهى و سستى نكردم. و السلام». 3

1 -  تاريخ دمشق: 9/194 و196، كنز العمّال: 12/583/35813 .

2 -  الغارات: 1/307، المسترشد: 413 ، شرح نهج البلاغة: 6 / 95 .

3 -  تاريخ اليعقوبى: 2/136 .