خواستِ خود را در نوشتارى بنويسد و در «بيت القصص (صندوق شكايات)» بيفكند. گويا اين كار در تاريخ، اوّلين گام در جهت مرتبط ساختن مردم با هيئت حاكم است.
پيشوا، نقطه اتصالجريانهاىِ موجود در جامعه است ورهبرى، محور تلاشها، حركتها و نشاطها. وجود انديشهها، گرايشها و جريانهاى مختلف در جامعه، امرى طبيعى است و تصوّر وحدت در انديشهها و آرمانها، در همه قشرهاى جامعه و همه لايههاى اجتماع، تصوّرى بس نادرست و غير واقعى است. از اين رو، جريانها، گروهها و دارندگان انديشههاى مختلف، براى رهانيدن جامعه از تفرقه، بايد راههاى وحدتآفرينى را بجويند و در ضمن تأكيد بر تكثّر انديشه، همسويى در آرمانهاى والا را از دست ندهند. رهبرى، بزرگترين نقش را در اين زمينه بازى مىكند. على عليه السلام ، بر لزوم اتّحاد و همدلى در جامعه، بسى تأكيد كرده است.
آن بزرگوار، اتّحاد را ضامن بقاى حكومتها، و اختلاف را عامل سقوط دولتها مىداند و از اين رو، بسيار بر آن، تأكيد مىورزد. بخشهايى از «خطبه قاصعه»، از جمله موارد درسآموز و تنّبهآفرين آموزههاى حكومت علوى است. در شناخت ريشههاى اختلافها و چگونگى دست يافتن به وحدت و همدلى، او خود نيز در اين جهت، بيشترين تلاش را مىكرد و از حقوق مسلّم خود، چشم مىپوشيد تا جامعه در آتش اختلاف نسوزد و مىفرمود:
لَيسَ رَجُلٌ ـ فَاعلَم ـ أحرَصَ عَلى جَماعَةِ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله و أُلفَتِها مِنّي. 1 هيچ كس بر اجتماع (و الفت) امّت محمّد، از من حريصتر نيست.
ر.ك: ص 286، ح 1637.