اميرمؤمنان بدو فرمود: «بر چه چيزى با من بيعت مىكنى؟».
گفت: بر شنيدن و اطاعت كردن و پيكار در ركاب تو تا مُردن. يا بميرم يا آن كه خداوند پيروزى را نصيب تو كند.
على عليه السلام بدو فرمود: «نامت چيست؟».
گفت: اويس.
فرمود: «تو اويس قَرَنى هستى؟».
گفت: آرى.
فرمود: «اللّه اكبر! دوست من پيامبر خدا، مرا خبر داد كه مردى از امّتش را خواهم ديد كه نامش اويس قرنى است. او از حزب خدا و حزب پيامبر اوست. با شهادت مىميرد و جميعتى به اندازه قبيلههاى ربيعه و مُضَر، در زمره شفاعت شدگان او قرار مىگيرند».
ابن عبّاس مىگويد: آن گاه بود كه ترس از من برطرف شد. 1
ر. ك: جلد 11، ص 139 (سرانجام جنگ جمل).
الإرشاد: 1/315، الخرائج والجرائح: 1/200/39، الثاقب فى المناقب: 266/230.