يورش بُردند و هفتاد مرد را به قتل رساندند. 1
2180.تاريخ الطبرى ـ به نقل از محمّد و طلحه ، در گزارش جمليان ـ: آنان [طى نامهاى] به مردم شام، كارها و اهداف خود را [چنين] نوشتند:
ما براى فرو نشاندن جنگ و برپاداشتن كتاب خداوند از مدينه خارج شديم تا حدود الهى در ميان افراد بالا دست و فرودست، چه زياد باشند و چه كم، به اجرا درآيد [و بر اين راه، ادامه مىدهيم] تا خداوند، ما را از آن باز دارد.
نيكان و بزرگان بصره با ما بيعت كردند و اشرار و اوباش به مخالفت با ما برخاستند و ما را با اسلحه به عقب راندند و [نيز] در ضمن سخنان خود [و براى تهديد ما [گفتند: ما اُمّ المؤمنين را به گروگان مىگيريم تا آنان را به حقْ فرمان دهد و بر آن، وا دارد.
خداوند، روش مسلمانان را مكرّر به آنان گوشزد نمود، تا وقتى كه عذر و بهانهاى باقى نمانْد. قاتلان امير المؤمنين (عثمان) را به جنگ طلبيد. آنان به خانهها خزيدند و كسى جز حرقوص بن زهير نمانْد و خداوند سبحان، از او انتقام خواهد گرفت ـ إن شاء اللّه ـ و آنان همان گونه بودند كه خداوند توصيف كرده بود.
شما را به خداوند سوگند مىدهيم كه قيام كنيد، همان گونه كه ما قيام كرديم. ما و شما، خداوندرا ملاقات خواهيم كرد. خداوند، عذرى بر ما باقى نگذارْد و آنچه بر عهده ما بود، به انجام رسانيديم.
مانند همين نامه را براى كوفيان و مردم يمامه و اهل مدينه نيز نوشتند. 2
1 - تاريخ
الطبرى: 4/469، الكامل فى التاريخ: 2/320. نيز، ر. ك: أنساب الأشراف: 3/28. 2 - تاريخ الطبرى: 4/472.