2182.الإرشاد ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: چون [امام على عليه السلام ] به سرزمين ذو قار 1 رسيد، از كسانى كه به همراهش حضور داشتند، بيعت گرفت. سپس سخن گفت و بسيار حمد و ستايش الهى كرد و بر پيامبر خدا درود فرستاد. سپس فرمود:
«حوادثى گذشت كه ما از روى تسليم بودن به فرمان خداوند متعال، در آزمايشهايى كه ما را بدان آزمود و از روى اميدوارى به پاداش، بر آنها صبر كرديم ـ در حالىكه در چشمانمان خار بود ـ، و شكيبايى بر اين حوادث، بهتر از پراكندگى مسلمانان و ريخته شدن خونهايشان بود.
ما خاندان پيامبرى هستيم كه سزاوارترينِ مرد بود به حكومت دين و به سرچشمه كرامتى كه خداوند، بدين امّتْ ارزانى داشت. اين طلحه و زبير، نه از خاندان پيامبرند و نه از نسل پيامبر صلي الله عليه و آله . چون ديدند كه پس از سالهاى سال،
ذو قار (ذى قار)، جايى ميان كوفه و واسط (البتّه به كوفه نزديكتر) است و در آن، جنگ مشهور ميان ايرانيان و اعراب، واقع شده است. (تقويم البلدان: 292).