2007.امام على عليه السلام : سوگند به آن كه مرا كه چيزى نبودم آفريد، به راستى آگاهان از ياران محمّد صلي الله عليه و آله مىدانند كه ناكثين، قاسطين و مارقين، از زبان پيامبر مكّى نفرين شدهاند. «وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى؛ 1 و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد». 2
2008.امام على عليه السلام : به راستى كه آگاهان از ياران محمّد صلي الله عليه و آله مىدانند كه خداوند، اهل صفّين را از زبان پيامبرش نفرين كرده است، «و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد». 3
2009.الاحتجاج: مردى از بصريان نزد على بن حسين عليهما السلام آمد و گفت: اى على بن حسين! به درستى كه جدّ تو، على بن ابى طالب، مؤمنان را كشت!
على بن حسين عليهما السلام آن قدر گريست كه دستش از اشك پُر شد و بر زمين ريخت. آن گاه فرمود: «اى برادر بصرى! نه به خدا سوگند! على عليه السلام نه مؤمنى را كُشت و نه مسلمانى را؛ ولى آنان اسلام نياوردند، [بلكه[ تسليم شدند و كفرشان را پنهان كردند و اظهار اسلام نمودند و آن گاه كه بر كفر خود ياورانى يافتند، آن را اظهار
1 - طه، آيه
61. 2 - كتاب من لا يحضره الفقيه:
4/420/5918، الأمالى ، صدوق: 703/961، بشارة المصطفى: 191 . 3 - عيون أخبار الرضا: 2/64/275 ، بحار الأنوار:
33/162/427.