نشانهاى از نشانههاى نبوّت وفضيلتى آشكار براى على عليه السلام وعمّار وجود دارد وخطّ بطلانى است بر عقيده ناصبيان كه گمان مىكنند على عليه السلام در جنگهايش بر حقنبود. 1
2071.ابن حَجر ـ پس از گزارش حديث خوارج ـ : و از فايدههاى اين حديث ـ جز آنچه گذشت ـ، اين است كه اين، افتخارى بزرگ براى على عليه السلام است و اين كه او پيشوايى بر حق بود، و اين كه او در پيكارش با كسانى كه با او جنگيدند (در جمل و صفّين و غير از اين دو جنگ)، بر حق بود. 2 2072.ابن حَجر ـ درباره آيه «وَإِن طَـآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا؛ 3 و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند...» ـ: در اين آيه فرمان به پيكار با گروه سركش وجود دارد و به اثبات رسيده است كه كسانىكه با على عليه السلام جنگيدند، سركش (باغى) بودند. 4 2073.مجموع فتاوى ابن تيميّة ـ پس از آوردن حديث عمّار، كه او را گروه سركش مىكُشند ـ : و اين هم دلالت بر درستى امامت على عليه السلام و وجوب اطاعت از وى دارد، و اين كه هر كس به پيروى او دعوت كند، به بهشتْ دعوت كرده است، و آن كه به جنگ با او فراخوانَد، به آتش فرا خوانده است ـ گرچه تأويل كننده باشد ـ، و همين حديث، دليل است بر آن كه پيكار با على عليه السلام جايز نبود. بر اين اساس، جنگكننده با او خطاكار و بر باطل است ـ گرچه تأويل كننده باشد ـ، يا سركش (باغى) است ـ اگر تأويل كننده نباشد ـ و اين، درستترين نظريه اصحاب ما و حكم به خطاكار بودن كسانى است كه با على عليه السلام پيكار كردند و اين، همان نظر پيشوايان فقيه [اهل سنّت [است؛ آنها كه پيكار با سركشان تأويل كننده را بر همين نظريه مبتنى داشتهاند. 5
1 - فتح البارى:
1/543/447، فيض القدير: 4/467. 2 - فتح البارى: 12/299/6934. 3 - حجرات، آيه 9. 4 - فتح البارى: 13/67/7110. 5 -
مجموع فتاوى ابن تيميّة: 4/437.