2380.شرح نهج البلاغة ـ ضمن بيان برخى نامههاى تبادل شده ميان على عليه السلام و معاويه كه آغاز اين نامه چنين است: «از بنده خداوند، على، امير مؤمنان به معاوية بن ابى سفيان» ـ: امّا بعد؛ همانا دنيا، سراىِ بازرگانى و سود يا زيان آن، آخرت است. پس خوشبخت كسى كه سرمايهاش در دنيا كارهاى نيكو باشد، و كسى كه دنيا را چنان كه هست ببيند و آن را به فراخور قدر حقيقىاش، ارزش نهد.
من تو را اندرز مىدهم با اين كه از گذشته تو آگاهم؛ گذشتهاى كه از دير باز نسبت به آن آشنايى دقيق و بدون ترديد دارم ومى دانم كه اندرز سودى براى آن ندارد؛ امّا خداوند متعال از دانايان پيمان گرفته كه رسم امانت به جاى آورند و گمگشته و رهيافته را اندرز دهند و از اين روست كه تو را اندرز مىدهم.
پس، از خدا بترس و از كسانى مباش كه از شُكوه خدا بيم ندارند و فرمان عذاب بر ايشان واجب مىآيد، كه خداوند، سخت در كمينگاه است. همانا دنيايت به زودى از تو روى مىگردانَد و زودازود، حسرت آن براى تو مىمانَد. اكنون كه كُهنْ سال شدهاى و عمرت رو به پايان است، گمگشتگى و گمراهىِ پيشين را از