دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 4
نمايش فراداده

دل بركَن كه حالِ امروزِ تو، همانند جامه‏اى از هم پاشيده است كه از هر طرف اصلاحش كنند، از طرف ديگر گسسته مى‏شود.

به راستى، تو گروهى بسيار از مردم را به هلاكت افكندى و با گم‏راهى خويش فريفتى و چنان در موج درياى حيله‏هاى خود در انداختى كه تيرگى‏ها آنان را فرا پوشانْد و شبهه‏ها آنان را به تلاطم انداخت. آن‏گاه از جايگاه خويش به در رفتند و از خيرى كه در آن بودند، به گذشتگان باطل خويش روى آوردند و به پشت سرشان روى‏گرداندند و بر خاندان و نژاد خويش تكيه زدند، مگر بينشمندان كه به حق روى نمودند. ايشان بعد از شناختنت، تو را ترك گفتند و از يارى كردنت تن زدند و به خدا پناه جُستند؛ زيرا آنان را به كار دشوارى كشاندى و از راهِ درست، بازشان گرداندى.

پس اى معاويه! بر خويشتن از خداى بپرهيز و زمام خود را از چنگ شيطان بيرون آور، كه دنيا از تو جداشدنى، و آخرت به تو نزديك است. والسّلام! 1

4 / 2

پاسخِ بس بى‏شرمانه معاويه

2381.شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابو الحسن على بن محمّد مدائنى ـ: آن‏گاه، معاويه به وى (على عليه السلام ) نوشت:

از معاوية بن ابى سفيان به على بن ابى طالب.

امّا بعد؛ نامه‏ات را دريافتم. همانا فتنه‏ها را به درازا كشانده‏اى. و من مى‏دانم آنچه تو را به اين كار وا داشته، مرگ توست كه تو را از آن چاره‏اى نيست؛ هر چند از آن گريز جويى. پس بر گمگشتگى خويش بيفزاى! ديرگاهى است كه انديشه‏ات سَبُك گشته و آنچه را از آنِ تو نيست، براى خود مى‏شمارى و با آن كس كه از تو

شرح نهج‏البلاغة: 16/133، نهج‏البلاغة: نامه 32، بحارالأنوار: 33/85/400.