كوچه اي و من دوباره از تو خواهش مي كنم
تو مي روي و رد پايت را نوازش مي كنم
گفتم شبي تكليف چشمم را مشخص كن و تو
گفتي صبوري كن كه دارم آزمايش مي كنم