همه هست و بر همه محيط است ، همه چيز از او آغاز مي شود و به او پايان مي يابد ، انديشه توحيد نيز بر سراسر وجود يك موحد واقعي احاطه دارد ، بر همه انديشه ها ، ملكات ، رفتاريها او سيطره پيدا مي كند و به همه آنها جهت مي بخشد اين است كه يك مسلمان واقعي ، اول و آخر و وسط كارش خداست و هيچ چيز را شريك خدا قرار نمي دهد .
با اينكه اسلام وسايط را در نزول فيض مي پذيرد و نظام علت و معلول را چه در امور مادي و چه در امور معنوي حقيقي و واقعي مي شمارد ، در مقام پرستش و عبادت ، همه وسايط را ملغي مي سازد چنانكه مي دانيم در مذاهب تحريف شده ، فرد ارزش ارتباط مستقيم با خدا را از دست داده است ، ميان خدا و انسان جدايي فرض شده است ، تنها كاهن يا روحاني مي تواند مستقيما در حال راز و نياز باشد ، و او بايد پيام ديگران را به خدا ابلاغ كند در اسلام اين كار نوعي شرك تلقي مي شود قرآن كريم با صراحت مي گويد : اگر بندگان من درباره من از تو پرسش كنند ، بگو من نزديكم ، دعاي دعا كننده را اجابت مي كنم .
از نظر اسلام مسلمانان مي توانند در داخل كشور خود با پيروان اديان ديگري كه ريشه توحيدي دارند از قبيل يهود و نصاري و مجوس ، هر چند بالفعل از توحيد منحرف باشند ، تحت شرايط معيني همزيستي داشته باشند ، ولي نمي توانند در داخل كشور اسلامي با مشرك همزيستي كنند مسلمانان مي توانند بر اساس مصالح عاليه اسلامي با كشورهاي مشرك قرارداد صلح و عدم تعرض منعقد نمايند و يا در موضوع خاصي پيمان ببندند .
يكي از اصول و اركان ايدئولوژي اسلامي اصل مساوات و نفي تبعيض است از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند ، مردم از اين نظر دو گونه يا چند گونه آفريده نشده اند ، رنگ ، خون ، نژاد ، قوميت ملاك برتري و تفوق نيست ، سيد قرشي و سياه حبشي برابرند آزادي ، دموكراسي و عدالت در اسلام زاده برابري و مساوات انسانهاست . از نظر اسلام تنها در شرايط محدود و معيني ، به خاطر يك سلسله مصالح كه براي خود آن افراد و براي جامعه اسلامي ضروري است ، به طور موقت سلب برخي حقوق از افراد مي شود و اين وضع هيچ ربطي به گوهر و ذات و خون و نژاد افراد ندارد دوره موقت بردگي بردگان كه از نظر اسلام داخل مقوله فرهنگي و آموزشي و پرورشي است نه مقوله اقتصادي و بهره كشي ، و دالان موقتي است براي تربيت اسلامي از اين قبيل است .
حقوق و تكاليف و مجازاتها در اسلام ، دو جنسي است ، يعني همچنانكه مرد و زن در انسانيت مشترك اند و مشتركات اصيل نوعي دارند ولي جنسيت آنها ، آنها را به صورت دو جنس با مختصات فرعي خاص درآورده است ، حقوق و تكاليف و مجازاتها تا آنجا كه به مشتركات دو جنس مربوط است ، مشترك و متساوي و يك جنسي است از قبيل حق تحصيل علم ، حق عبادت و پرستش ، حق انتخاب همسر ، حق مالكيت ، حق تصرف در مايملك و امثال اينها ، و آنجا كه به جنسيت و مختصات فرعي آنها مربوط است ، وضع برابر و متساوي ولي ناهمسان و نامتشابهي دارد و دو جنسي است ( 1 ) .
1 رجوع شود به نظام حقوق زن در اسلام از مؤلف .