شما بايد هر وقت مرا مىبينيد، بپرسيد چه مىكنى، حتّى سر من فرياد بكشيد ـ البتّه فريادى برادرانه، همچون اعضاى يك خانواده ـ كه براى مستضعفان چه كردهاى؟
شما بايد اگر من رئيس جمهور شدم، زير گوش من بگوييد: فلانى! مسئله همينجا تمام نمىشود. قرار نبود كه رئيس جمهور شوى و همين! اسلام چه شد؟ ما وقتى به جوانهاو كوچكترها و مردم مىرسيم، بايد هى از دست آوردهاى انقلاب بگوييم؛ امّا وقتى به مسئولان مىرسيم كه يكى از آنان خودمان هستيم، بايد جلو آيينه باشيم و بگوييم: آى فلانى! اسلام چه شد؟ چه قدر از اسلام را پياده كردهاى؟!
يكى از دستاوردهاى انقلاب، نعمت آزادى بود كه بعد از يك دوره طولانى اختناق ستم شاهى، نصيب ملّت ايران شد. هر كس در گوشه و كنار، در كمال آزادى حرف دلش را مىزد و نسبت به هر موضوعى كه مطابق سليقهاش نبود، اظهار نظر يا اعتراض مىكرد. به راستى، تاريخ گواهى مىدهد كه بعد از انقلاب، 180 درجه اينچنين اوضاع سياسى تغيير يافت. برهمين اساس، چون تب انقلاب هنوز فروكش نكرده بود، بودند بسيارى از جوانان كه ندانسته تحث تأثير القائات گوناگون، در گوشه و كنار مملكت تظاهرات راه مىانداختند و براى دولت و مسئولان كشور مشكل هم درست مىكردند.
يك شب كه شهيد رجائى همراه حضرت آية اللّه مهدوى كنى، وزير كشور وقت، درباره تظاهرات غير قانونى برخى از گروههاى ضدّ دينى و معارض دولت، مصاحبه مستقيم تلويزيونى داشتند، تمام پرسش و پاسخش با مردم بدون كم و كاست پخش شد. طبيعى بود مردمى كه در پاى تلويزيون شاهد آن گفت وگوى زنده سانسور نشده طرفين بودند، به راحتى مىتوانستند