عدل الهی

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 136/ 21
نمايش فراداده

خوشبين اند . الهيون عموما يا اكثر ، از اين گروه اند . مولوي ، آن عارف بزرگ ، سخنگوي اين گروه است . در سراسر گفته هاي او عشق و شور و حال ديده مي شود . انسان از نظر اين عارف بزرگ كانون خوشي و لذت و سعادت است اما به شرط آن كه بخواهد از اين كانون رايگان بهره برداري كند .

هيچ غمي در جهان نيست كه قابل تبديل به سرور و بهجت نباشد . او انسانهايي را كه لذت را منحصرا از مي يا جماع يا سماع مي خواهند مورد تحقير قرار مي دهد ، انسان را مخاطب ساخته مي گويد :


  • باده كاندر خم همي جوشد نهان اي همه دريا ! چه خواهي كردنم ؟ تو خوشي و خوب و كان هر خوشي تاج كرمنا است بر فرق سرت علم جويي از كتبهاي فسوس ؟ ! مي چه باشد يا جماع و يا سماع آفتاب از ذره كي شد وامخواه ؟ زهره اي از خمره كي شد جامخواه ؟

  • ز اشتياق روي تو جوشد چنان وي همه هستي ! چه مي جويي عدم ؟ ! تو چرا خود منت باده كشي ؟ طوق اعطيناك آويز برت ذوق جويي تو ز حلواي سبوس ؟ ! تا تو جويي زان نشاط و انتفاع ؟ ! زهره اي از خمره كي شد جامخواه ؟ زهره اي از خمره كي شد جامخواه ؟

و هم او است كه مي گويد :


  • عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد اي عجب من عاشق اين هر دو ضد

  • اي عجب من عاشق اين هر دو ضد اي عجب من عاشق اين هر دو ضد

سعدي و حافظ و ساير شاعران عرفان مسلك نيز همين راه را پيموده اند . بعضي كلمات دو پهلو در كلمات حافظ و ديگران پيدا مي شود ، اما كساني كه با زبان اينها آشنا باشند مي دانند كه در مكتب آنان جز خوبي ديده نمي شود . مربوط به عرفان و تصوف نيست ، بطور كلي خاصيت ايمان اين است .

بي ايماني نوعي كمبود است كه به نوبه خود ، عدم تعادل ايجاد مي كند ، و عدم تعادل ، رنج بوجود مي آورد . در ايمان ، خاصيت تغيير و تبديل وجود دارد ، غم و رنج را تبديل به لذت و سرور مي كند .

تربيت شدگان اسلام ، در هنگام رويدادها و مصيبتها به اين حقيقت توجه مي كنند كه : " ما مملوك خداييم و بازگشت ما نيز به سوي اوست " ( 1 ) . براي نشان دادن يك نمونه خارجي از اين تربيت يافتگان ، داستاني از يك زن و

1. الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون . ( بقره / 156 ) .