عدل الهی

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 136/ 76
نمايش فراداده

مجرمين به دو گروه تقسيم گردند ، يك عده به خاطر اينكه پارتي دارند از چنگال كيفر بگريزند و عده اي ديگر به جرم اينكه پارتي ندارند گرفتار كيفر گردند ؟ ما در ميان جوامع بشري جامعه هايي را كه قانون در آن دستخوش پارتي بازي است فاسد و منحط و فاقد عدالت مي شمريم ، چگونه ممكن است در دستگاه الهي معتقد به پارتي بازي شويم ؟ ! در هر جامعه اي كه شفاعت هست عدالت نيست .

ضعف قانون :

تأثير عوامل سه گانه : " پول " و " پارتي " و " زور " در يك جامعه نشانه ناتواني و ضعف قانون است . وقتي قانون ضعيف باشد طبعا نمي تواند بر اقويا و زورمندان چيره گردد ، سطوت خود را فقط به ضعفا نشان مي دهد .

قانون ضعيف ، مجرمين ضعيف را به تله مي اندازد و به پاي ميز مجازات مي كشاند ولي از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز مي ماند . قرآن ، مقررات الهي را قوانين نيرومند و قوي معرفي مي كند و تأثير " پول " و " پارتي " و " زور " را در محكمه عدل الهي نفي مي نمايد . در قرآن از پول به عنوان " عدل " ( از ماده " عدول " ، زيرا وقتي كه به عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقيقت مي گردد ، يا از " عدل " به معني " عوض " و " معادل " و از پارتي به عنوان " شفاعت " و از زور به عنوان " نصرت " ياد شده است .

در سوره بقره آيه 48 چنين مي خوانيم : و اتقوا يوما لا تجزي نفس عن نفس شيئا و لا يقبل منها شفاعة و لا يؤخذ منها عدل و لا هم ينصرون . " پروا داشته باشيد از روزي كه هيچكس از ديگري دفاع نمي كند و شفاعت هم پذيرفته نيست و از كسي هم پولي به عنوان عوض جرم و معادل آن گرفته نخواهد شد و نصرت و ياري كردن امكان ندارد " . يعني نظام جهان آخرت همچون نظام اجتماعي بشر نيست كه گاهي انسان براي فرار از قانون به پارتي يا پول متوسل شود و گاهي قوم و عشيره خود را به كمك بطلبد و آنان در برابر مجريان قانون اعمال قدرت كنند . در صدر اسلام ، قانون در اجتماع مسلمين قوي بود ، گريبان نزديكان و خويشان زمامداران را نيز مي گرفت . وقتي كه علي ( عليه السلام ) مطلع شد كه دخترش از بيت المال مسلمين گلوبندي را به عنوان عاريه - البته با قيد ضمانت - گرفته و در روز عيد از آن استفاده كرده است او را سخت مورد عتاب خويش قرار داد و با لحني كاملا جدي فرمود : اگر نبود كه آن را به صورت عاريه مضمونه ، يعني با قيد ضمانت گرفته اي دستت را مي بريديم ، يعني درباره تو حد سارق را اجرا مي كردم ( 1 ) .

هم ايشان وقتي كه ابن عباس ، پسر عمو و ياور دانايشان ، مرتكب خلافي شد نامه اي به او نوشتند و او را مورد سخت ترين حملات خويش قرار دادند ، به وي نوشتند : " اگر از خلاف خويش باز نگردي با شمشيرم تو را ادب خواهم نمود ، همان شمشيري كه احدي را با آن نزده ام مگر اينكه وارد جهنم شده است " . يعني مي داني كه شمشير من جز بر دوزخيان فرود نمي آيد و اين كار تو ، تو را دوزخي و مستحق شمشير من ساخته است . سپس براي اينكه بفهماند عدالت او درباره هيچكس استثناء بردار نيست مي فرمايد : " به خدا قسم اگر حسن و حسين ( عليهماالسلام ) ، هم مرتكب اين جرم مي شدند با آنان ارفاق نمي كردم " ( 2 ) . صدر اسلام است و مجري قانون هم اميرالمؤمنين است ، تعجبي ندارد ، اگر مي خواهيد بدانيد دستگاهي كه رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) به جريان انداخته بود تا كجا به حركت آمده بود و چه اشخاصي را زير مهميز عدالت مي كشيد به داستان ذيل توجه كنيد : عمرو عاص از طرف عمر حاكم مصر بود ، روزي پسر عمرو عاص به صورت يكي از رعايا سيلي زد ، ستمديده به نزد عمرو عاص رفته شكايت كرد ولي وي ترتيب اثر نداد . اين مرد غيور حركت كرد به مدينه و نزد عمر آمد و عرض حال داد . عمر ، عمر و عاص و پسرش را احضار و محاكمه نمود . در اين محاكمه يك جمله تاريخي از

1. بحار الانوار ، چاپ كمپاني ، ج 9 ص . 503 . 2 نهج البلاغه ، نامه . 41