اي سلسله ي شوق تو بر پاي نگاهم
سرشار تمناي تو ميناي نگاهم
روي تو ز يك جلوه ي آن حسن خداداد
صد رنگ گل آورده بهصحراي نگاهم
تو لحظه ي سرشار بهاري كه شكفته ست
در باغ تماشاي تو گل هاي نگاهم
بي روي تو چون ساغر بشكسته تراود
موج غم و حسرت ز سزاپاي نگاهم
تا چند تغافل كني اي چشم فسون كار
زين راز كه خفته ست به دنياي نگاهم
سرگشته دود موج نگاهم ز پي تو
اي گوهر يكدانه درياي نگاهم
خوش مي رود از شوق تو با قافله ي اشك
اين رهسپر باديه پيماي نگاهم