منطق الطیر

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 333/ 226
نمايش فراداده

حكايت محمود كه براى فتح غزنين نذر كرد غنايم را به درويشان بدهد

  • حق چو نصرت داد و كارت كرد راست عاقبت محمود كرد آن زر نار ديگرى گفت اى به حضرت برده راه گر بگويي، چون بدين سودا دريم پيش شاهان تحفه اى بايد نفيس گفت اى سايل اگر فرمان برى هرچ تو زينجا برى كانجا بود علم هست آنجايگه و اسرار هست سوز جان و درد دل مي بر بسى گر برآيد از سردردى يك آه جايگاه خاص مغز جان تست آه اگر از جاى خاص آيد پديد آه اگر از جاى خاص آيد پديد
  • او بكرد آن خود، آن تو كجاست عاقبت محمود داشت آن شهريار چه بضاعت رايج است آن جايگاه آنچ رايج تر بود آنجابريم مردم بى تحفه نبود جز خسيس آنچ آنجا آن نيابند آن برى بردن آن بر تو كى زيبا بود طاعت روحانيون بسيار هست زانك اين آنجا نشان ندهد كسى مي برد بوى جگر تا پيش گاه قشر جانت نفس نافرمان تست مرد را حالى خلاص آيد پديد مرد را حالى خلاص آيد پديد