منطق الطیر

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 333/ 68
نمايش فراداده

گفتگوى مرد ديده ور با دريا

  • ديده ور مردى به دريا شد فرود جامه ى ماتم چرا پوشيده اى داد دريا آن نكو دل را جواب چون ز نامردى نيم من مرد او خشك لب بنشسته ام مدهوش من گر بيابم قطره اى از كورش ورنه چون من صد هزاران خشك لب ورنه چون من صد هزاران خشك لب
  • گفت اى دريا چرا دارى كبود نيست هيچ آتش، چرا جوشيده اى كز فراق دوست دارم اضطراب جامه نيلى كرده ام از درد او ز آتش عشق آب من شد جوش زن زنده ى جاويد گردم بر درش مي بميرد در ره او روز و شب مي بميرد در ره او روز و شب