بوستان سعدی

مصلح بن عبدلله سعدی

نسخه متنی -صفحه : 272/ 139
نمايش فراداده

حكايت در محرومى خويشتن بينان

  • يكى در نجوم اندكى دست داشت بر گوشيار آمد از راه دور خردمند از او ديده بردوختى چو بى بهره عزم سفر كرد باز تو خود را گمان برده اى پر خرد ز دعوى پرى زان تهى مي روى ز هستى در آفاق سعدى صفت ز هستى در آفاق سعدى صفت
  • ولى از تكبر سرى مست داشت دلى پر ارادت، سرى پر غرور يكى حرف در وى نياموختى بدو گفت داناى گردن فراز انائى كه پر شد دگر چون برد؟ تهى آى تا پر معناى شوى تهى گرد و باز آى پر معرفت تهى گرد و باز آى پر معرفت