كوكس بر روى فرش به زمين نشست، و چند كلمه اى با امام سخن گفت، اما ايشان هيچ پاسخى به او نداده و نگاهى هم به او نيانداختند.
كوكس مدتى مكث كرد و چون پاسخى نشنيد و حتى پيشخدمت امام براى او چاى نياورد، از جاى خود برخاست و در حالى كه صورتش از خجلت و عصبانيت سرخ شده بود خانه امام را ترك نمود.
در اينجا به امام عرض كردم: شيخ بزرگ ما، من كارمند ساده اى نزد انگليسى ها در اداره شهردارى هستم، ولى با اين حال وقتى كه نزد شما آمدم مورد احترام قرار گرفتم و به سلام من پاسخ فرموده و دستور داديد چاى برايم بياورند، ولى وقتى كه كوكس كه نمايندگى عالى دولت بريتانياى كبير را دارا است وارد شد هيچ توجه و اهميتى براى وى قائل نشديد؟
رئيس شهردارى مى گويد: در اينجا امام شيرازى سر خود را بالا كرده و گفتند فلانى تو مرد مسلمانى هستى، و شهادتين را بر زبان جارى كرده اى و لذا به تو احترام مى گذارم هرچند كه روش اشتباه آميز تو را در قبول اين منصب (رياست شهردارى كربلا) كه از طرف كفار به تو واگذار شده است نمى پذيرم، ولى كوكس مرد كافر و بيگانه و استعمارگر است و من اگر مى دانستم مى خواهد به منزل من بيايد اجازه ورود و نشستن بر فرش خود را به او نمى دادم، چه برسد كه به او خوش آمد بگويم.
بله، اين فرهنگ متعهدانه و استوار را رهبر انقلاب عراق در كالبد ملت اين كشور دميد و با پشتوانه اين فرهنگ، ملت عراق توانست دشمنان خود را شكست داده و صفحه درخشانى از قهرمانى و جهاد و مبارزه در راه خدا و در راه آزادى و استقلال بر صفحات تاريخ بيفزايد.
و همين فرهنگ بود كه ملت عراق را قادر ساخت تا به رهبرى آيت الله العظمى مرحوم سيد حسين قمى در كربلا و آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى در نجف اشرف براى دومين بار در جنگ جهانى دوم انگليس را شكست داده و انگليسى ها را از سرزمين عراق بيرون برانند.
و نيز همين فرهنگ بود كه موجب طرد انگليس از ايران شد و مردم مسلمان ايران با برخوردارى از فرهنگ اصيل اسلامى خود توانستند طى دو انقلاب يعنى انقلاب تنباكو و انقلاب مشروطيت بيگانگان و اجانب را از كشورشان قطع كنند و همين فرهنگ بود كه سبب طرد شاه و اربابانش از ايران گرديد.
غربيان و شرقيان به خوبى دريافته اند كه رمز پيروزى اين انقلابها در فرهنگ اصيل مسلمانان نهفته است و لذا تلاش كردند تا اين فرهنگ را مسخ كنند و عملاً هم توانستند فرهنگ مسلمانان را با فرهنگ استعمارى خود تبديل كنند و يا معجونى از اين دو فرهنگ به وجود بياورند و بدين طريق توانستند براى ساليان متمادى و حتى تا همين امروز كشورهاى اسلامى را زير سلطه استعمارى خود قرار دهند و نيز توانستند سرزمين بزرگ اسلامى را تجزيه كرده و ميان وصله هاى مجزاى آن مرزهاى مصنوعى بوجود بياورند و ايضاً توانستند قوانين اسلامى را از بين برده و به جاى آنها قوانين شرقى و غربى را قرار دهند.
فرهنگ اسلامى به طور واضح و گويا و جامعى در كتاب، سنت و كتب فقهى و اسلامى بيان شده است و اگر ما بتوانيم اين فرهنگ را دوباره احياء كرده و آن را گسترش دهيم در اين صورت مى توانيم گام ديگرى را در راه تحقق حكومت جهانى اسلامى واحد برداريم.
1 ـ سوره طه: آيه127 ـ 124 .
2 ـ سوره حشر: آيه2 .
3 ـ لازم به تذكر است كه اين كتاب در دومين سال جنگ نوشته شده، و اكنون كه پايان جنگ را پشت سر مى گذاريم اين آمار افزايش فوق العاده اى يافته است: (مترجم).
4 ـ سوره انبياء: آيه52 .