ـ اخبار باشد يا پاسخ به سؤال ديگرى .
ـ دروغى كه قبلاً گفته , تصديق كند; يعنى بگويد آنچه گفته ام راست است .
ـ راستى كه قبلاً گفته است , تكذيب كند. 1
* اگر قصد راستگويى داشته باشد و دروغ در آيد.
* اگر قصد دروغگويى داشته باشد و راست در آيد.
* بازگويى دروغى كه ديگرى ساخته يا گفته , بر وجه نقل قول يا حكايت اشكال ندارد; مثلاً در حالى كه روزه است ب بگويد: يزيد گفت : (لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحى نزل 2
1-اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب مطلق فرو برد, روزه اش باطل مى شود.
2-احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب فرو نبرد ولى در آبهاى مضاف ديگر در چيزهايى كه روان است اشكال ندارد.
3-در اين موارد روزه باطل نيست :
* سهواً سر را زير آب ببرد.
* قسمتى از سر را زير آب ببرد.
* نصف سر را يكبار و نصف ديگر را بار ديگر در آب فرو برد.
* بى اختيار در آب بيفتد.
* شخصِ ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد.
* شك كند تمام سر زير آب رفته است يا نه ؟ 3
1 ـ همان. 2 ـ تحرير الوسيله، ج 1، ص 284 و 285 و توضيح المسائل، م 1596 تا 1602. 3 ـ توضيح المسائل، م 1610 ـ 1913 ـ 1913 ـ 1615 ـ العروة الوثقي، ج 2، ص 187، م 36.