آن است كه ملايمات معناى قريب در آن مذكور باشد، و آن بر سه نوع است:الف" يكى آنكه ملايم قبل از توريه باشد نظير:الحمدلله الناشر فى الخلق فضله و الباسط فيهم بالجوديده. [ نهج البلاغه، خطبه 99. ]
سپاس خداى را كه احسان فراوانش را بر آفريدگان گسترده است و دست او به بخشش برايشان گشاده. مراد از يد معنى بعيد آن يعنى نعمت است و ملايم معنى قريب آن باسط است كه قبل از آن بكار رفته است.
ب" دوم آنكه ملايم بعد از توريه قرار بگيرد مانند بيت ذيل از صاحب "عطاءالملك" كه درباره ى زنى به نام شجر مى گويد:
معنى قريب شجر، درخت است و طيب نسيم و تسقى بماء واحد، از ملايمات معنى قريب است كه بعد از آن بكار رفته و معنى بعيد همان زن موصوف است.
ج" سوم آنكه ملايم، هم قبل از توريه باشد و هم بعد از آن مانند:من يعط باليد القصيره يعط باليد الطويله [ نهج البلاغه حكمت 224. ]
آن كه با دست كوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند.
معنى قريب يد عضو مخصوص بدن و معنى بعيد آن نعمت است و هر دو مقترن به اعطاى قبل از توريه و قصر و طول بعد از توريه مى باشند و مراد از يد قصيره، نعمت بنده و منظور از يد طويله نعمت خداوند است.
آن است كه ملايم معنى بعيد با آن ذكر شود يا قبل از آن مانند:و اجرى فيها سراجا مستطيرا و قمرا منيرا. [ نهج البلاغه، خطبه 1. ]
و بفرمود تا خورشيد فروزان و ماه تابان و چرخ گردان... به گردش برخاست.
معنى بعيد "سراج" خورشيد و "اجرى" ملايم آن مى باشد، چون جريان به معنى حركت است