جلوه های بلاغت در نهج البلاغه

محمد خاقانی

نسخه متنی -صفحه : 225/ 214
نمايش فراداده

خطاب به "معاويه":

و ان تزرنى فكما قال اخو "بنى اسد": [ نهج البلاغه، نامه 64. ]

  • مستقبلين رياح الصيف تضربهم بحاصب بين اغوار و جلمود

  • بحاصب بين اغوار و جلمود بحاصب بين اغوار و جلمود

و اگر تو به ديدار من آيى چنان است كه شاعر اسدى گفته است:"روى به بادهاى تابستانى دارند كه بر آنان ريگ مى افكند حالى كه ميان زمينهاى نشيب و سنگهاى سخت اندرند".

بيت مزبور احتمالا از "بشر بن ابى خازم اسدى" مى باشد و "حاصب" نيز بادى است كه سنگريزه ها را به جلو پرتاب مى كند و همچنين به اراضى پست، اغوار مى گويند.

طبيعى است كه باد حاصب اگر در سرزمين پست بر انسان بورزد، ضرر و مشقت آن دو چندان مى شود. "جلمود" مى تواند معطوف به حاصب باشد يا معطوف به اغوار كه البته وجه اول زيباتر است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 17 ص 250. ]

حضرت، پس از واقعه حكميت فرمود: قد كنت امرتكم فى هذه الحكومه امرى... فابيتم على... فكنت و اياكم كما قال اخو "هوازن": [ نهج البلاغه، خطبه ى 35. ]

  • امرتكم امرى "بمنعرج اللوى" فلم تستبينوا النصح الا ضحى الغد

  • فلم تستبينوا النصح الا ضحى الغد فلم تستبينوا النصح الا ضحى الغد

درباره اين داورى، راى خويش را گفتم... اما مخالف وار سرباز زديد... و داستان من و شما چنان كه

  • نصيحت همه عالم چو باد در قفس است به گوش مردم نادان چو آب در غربال.

  • به گوش مردم نادان چو آب در غربال. به گوش مردم نادان چو آب در غربال.