اخلاق کارگزاران

جواد خالقی

نسخه متنی -صفحه : 145/ 82
نمايش فراداده

عمل صالح

فليكن احبّ الذخائر اليك ذخيرة العمل الصالح؛ بايد بهترين اندوخته ها و ذخيره ها نزد تو ذخيره عمل درست و نيك باشد.

اما عمل نيك و صالح براى يك كارگزار و مدير چه مى تواند باشد؟ آيا نماز و روزه است يا انجام اعمال عبادى و شركت در مجالس عزادارى يا افطارى و ؟ اين اعمال در مورد يك مسئول خصوصيت ندارد، بلكه هر مسلمانى بايد واجبات خود را انجام دهد و تا مى تواند مستحبات را به جا بياورد.

پس عمل صالح و نيكى، كه ويژه يك مسئول و حاكم است، چيست؟ بهترين عمل صالح او اجراى عدالت، جلوگيرى از ستم، كمك به محرومان و مظلومان و ستم ديدگان، عمران و آبادانى و است و يك مسئول و مدير كارى را كه برعهده دارد بايد انجام دهد.

غلبه بر هواى نفس

فاملك هواك؛ مالك و صاحب اختيار هواى نفس خودت باش.

طبيعتاً هر انسانى خواسته هايى دارد كه اگر در اختيار شرع مبين اسلام قرار گيرد در راه درست واقع مى شود، اما اگر انسان مالك خواسته هاى نفس خويشتن نباشد و براساس حبّ و بغض شخصى رفتار كند، به انحراف كشيده مى شود و صدها مشكل براى جامعه به وجود مى آورد.

از آن جا كه يك مسئول بيشتر در معرض حبّ و بغض ها قرار دارد وبه راحتى مى تواند براساس تشخيص - هواى نفس - خود در مورد افراد تحت فرمان خود رفتار كند و به بى راهه رود، بايد بيشتر از ديگران مراقب هواى نفس خود باشد و كاملاً برآن مسلط باشد تا هيچ گاه براساس خودخواهى رفتار نكند، انسان ها چه بسا به افرادى علاقه و محبت داشته باشند و از عده اى نيز رنجيده خاطر باشند و از آنان بدشان بيايد.

حال اگر مسئولى چنين حالتى برايش پيش آيد هرگز نخواهد توانست كه با عدالت رفتار كند و تنها راه، غلبه بر هواى نفس است كه بتواند در مورد ديگران، بدون در نظر گرفتن علاقه و نفرت شخصى با آنان رفتار كند .و شح بنفسك عمّا لايحل لك؛ و از آنچه براى تو - به عنوان والى - حلال نيست به نفس خودت بخل بورزد (اجازه نده كه نفست كارهاى حرام را انجام دهد).

برخى كارها براى مسئول حرام است و اگر مسئول نبود شايد حرام نبود، اما اكنون حرام است.

حفظ نفس هم به اين است كه در مورد محبت ها و كرامت هاى خودش انصاف داشته باشد.

اگر به كسى محبّت مى كند يا نسبت به كسى خشمگين مى شود از انصاف و عدالت نبايد دور شود.

انصاف وظيفه اى شرعى است و اگر يك والى و مدير و يا مسئولى انصاف را رعايت نكند، خود را به هلاكت انداخته است.و اشعر قلبك الرحمه للرعية؛ قلب و دل خود را نسبت به رعيت و زيردستان دل سوز و مهربان قرار بده.

مسئول همان گونه كه به فرزندان و بستگانش دل سوزى مى كند بايد به مردم هم - همان گونه - دل سوز باشد؛ به زن ها، مرد، جوان و پير دل سوز باشد.

اما ملاك دل سوزى چيست؟ آيا به هر قيمت و از هر راهى بايد به همه دل سوز باشد؟ پاسخ اين است كه بايد با حفظ عدالت و انصاف نسبت به مردم مهربان و در جهت حل مشكلات و هدايت مردم باشد.

نه آن كه كارى كند كه در ظاهر دل سوزى است، اما در حقيقت خيانت به آنهاست.

نبايد در حق گناه كارى كه به مردم خيانت كرده دل سوز باشد و او را رها كند.و لا تكونَنَّ عليهم سبعاً زاريا تغتنم اكلهم؛ نبايد همانند درندگان بر مردم سلطه پيدا بكند و هر كارى خواست انجام دهد و مردم را دارايى شان مردم را به عنوان غنيمت به حساب بياورد.

بلكه خود را حقيقتاً مسئول بداند و براى اداى دين خود بكوشد، تا خدا و بندگانش را راضى كند.

البته با حفظ حدود و رعايت قوانين.