پیاله دور دگر زد

نصرت رحمانی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 2
نمايش فراداده

حوصله ي راه

اي دوست

درازناي شب اندوهان را

از من بپرس

كه در كوچه عاشقان تا سحرگاه

رقصيده ام

و طول راه جدايي را

از شيون عبث گام هاي من

بر سنگفرش حوصله ي راه

كه همپاي بادها

در شهر و كوه و دشت

به دنبال بوي تو

گرديده ام

و ساعت خود را

با كهنه ساعت متروك برج شهر

ميزان نموده ام

اي نازنين

اندوه اگر كه پنجه به قلبت زد

تاري ز موي سپيدم

در عود سوز بيفكن

تا عشق را بر آستانه درگاه بنگري