در درون تاريكىها و سردىها، به دميدن سپيده دمان چشم داشتن، و به اميد طلوع خورشيد زيستن...
در جهان آكنده از ستم و بيداد دست و پا زدن و از شادمانى طلوعِ طليعه جهان آكنده از داد و دادگرى سرشار بودن؟...
در برابر كوه مشكلات زمانه قرار گرفتن، و چون كوه مقاوم بودن...
شمشيرها و شهادتها را پذيرا شدن و خطها و شهامتها را پاس داشتن؛ اين است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاوِمان، پايداران... شيعيان، مهدى طلبان تاريخ...
... عدالت آفاقى و... انفسى، كمال بشريت است و همواره موانع (درونى و برونى) بر سر راه آن بسيار است... بشر كمتر موفق شده است تا... عدالت جامع را به چنگ آورد...