حماسه حسینی

مرتضی مطهری

جلد 2 -صفحه : 95/ 12
نمايش فراداده

نزديك شد حمله كند و در مقابل حمله او كسي تاب مقاومت ندارد ، نقشه پليد و نامردانه اي مي كشند ، مي گويند اگر به سوي خيمه هايش حمله كنيم او طاقت نمي آورد . امام حسين افتاده است . من نمي توانم آن حالت ابا عبدالله را مجسم بكنم .

لشكر به طرف خيام حرمش حمله مي كند . يك نفر فرياد مي كشد حسين تو زنده اي ؟ ! به طرف خيام حرمت حمله كردند ! امام به زحمت روي زانوهاي خود بلند مي شود ، به نيزه اش تكيه مي كند و فرياد مي كشد : ويلكم يا شيعه آل ابي سفيان ان لم يكن لكم دين و لا تخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم . ( 1 ) اي مردمي كه خود را به آل ابوسفيان فروخته ايد ، اي پيروان آل ابوسفيان ، اگر خدا را نمي شناسيد ، اگر به قيامت ايمان و اعتقاد نداريد ، حريت و شرف انسانيت شما كجا رفت ؟ ! شخصي مي گويد : ما تقول يا بن فاطمه ؟ پسر فاطمه چه مي گويي ؟ فرمود : انا اقاتلكم و انتم تقاتلونني و النساء ليس عليهن جناح ، طرف شما من هستم ، اين پيكر حسين حاضر و آماده است براي اينكه آماج تيرها و ضربات شمشيرهاي شما واقع شود ، ولي روح حسين حاضر نيست او زنده باشد و ببيند كسي به نزديك خيام حرم او مي رود . و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم ، و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين .

1 - لهوف ص . 50