در پاسخ معاويه نوشته است: ياد آور شدهاى كه من طلحه و زبير را كشتهام و عايشه را دور كرده و كارش را بر هم زدهام و در بصره و كوفه فرود آمدهام البته اين كارى است كه تو از آن بركنار بودى، بنا بر اين زيانى بر تو نيست و عذرخواهى آن بتو مربوط نخواهد بود.
در باره قاتلان عثمان زياد سخن گفتى، تو نيز در آنچه مردم داخل شدهاند داخل شو، آن گاه قضاوت را بعهده من بگذاريد تا تو و مردم را بر كتاب خداى تعالى وادار كنم، و اما آنچه تو مىخواهى(1) فريب دادن كودك براى نخوردن شير است.
نامهاى است كه امام (عليه السلام) به معاويه نوشته است: سبحان الله چقدر با تباه ساختن حقايق، هواپرستى و خواهشهاى تازه را بر خود لازم مىدانى اما اين كه در باره عثمان و قاتلان وى زياد احتجاج مىكنى، تو عثمان را هنگامى كه به نفع خودت بود يارى كردى اما وقتى به سود او بود دست از ياريش برداشتى(2) و السلام.
(1). منظور حكومت شام است زيرا امام (عليه السلام) با ادامه حكومت معاويه بر شام مخالف بود. (2). يعنى هنگامى كه يارى كردن عثمان براى تو سودمند بود او را وسيلهى جمعآورى مردم قرار دادى، اما وقتى كه مىبايست او را يارى كنى دست از او برداشتى و در بارهى او سستى كردى.