بخشی از زیبایی های نهج البلاغه

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

نسخه متنی -صفحه : 309/ 192
نمايش فراداده

... تا آنكه سومين نفر از آن گروه (يعنى عثمان) در حالى كه پهلوهاى خود را باد كرده بود بپا خاست و فرزندان پدرش با او همدست شدند و مانند شترى كه گياه بهار را مى‏خورد، مال خدا را مى‏خورند، تا بالاخره رفتارش كار او را ساخت و پرخوريش او را برو در انداخت. آن گاه چيزى مرا به وحشت نيانداخت مگر اين كه مردم از هر طرف بسوى من هجوم آوردند بطورى كه حسن و حسين پايمال گرديدند و دو طرف جامه‏ام پاره شد و سرانجام مانند گله گوسفندى كه در جايگاه خود قرار گرفته است دور من اجتماع كردند. هنگامى كه من به كار خلافت مشغول شدم، گروهى بيعت مرا شكستند و جمعى از دين خارج شدند و برخى انحراف يافتند(1) گويا سخن خدا را نشنيده‏اند كه مى‏گويد: «اين سراى آخرت را براى كسانى كه در زمين سركشى و فسادى نمى‏خواهند قرار مى‏دهيم و عاقبت براى پرهيزكاران است.(2) آرى بخدا قسم آن را شنيده و بخاطر سپرده‏اند ليكن دنيا در نظر آنان زينت يافته و زيورش آنان را بخود جلب نموده است.

آگاه باشيد، قسم به آن كسى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد اگر گروه (بيعت كنندگان) حاضر نمى‏شدند و به وجود

(1). كسانى كه نقض بيعت نمودند اصحاب جمل، و گروهى كه از دين خارج شدند خوارج نهروان، و انحراف يافتگان، اصحاب صفين بودند.

(2). سوره قصص آيه 83.