بخشی از زیبایی های نهج البلاغه

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

نسخه متنی -صفحه : 309/ 195
نمايش فراداده

درندگان وحشى هستند، بعضى بر سر بعضى فرياد مى‏كشند، نيرومند آنها ناتوانشان را مى‏خورد و بزرگشان بر كوچكشان پيروز مى‏شود.

بدان اى پسرك من، هر كس مركوبش شب و روز باشد، هر چند ايستاده باشد او را مى‏برند و اگر چه در استراحت و آرامش باشد راه مى‏پيمايد.

خويشتن را از هر پستى و فرومايگى گرامى دار هر چند ترا به آرزوهايت نائل گرداند، زيرا تو هرگز در برابر آنچه از خود صرف مى‏كنى عوض نخواهى يافت، و بنده ديگرى مباش در حالى كه خدا ترا آزاد قرار داده است. آيا خيرى كه از راه شر مى‏رسد و گشايشى كه بسختى حاصل مى‏گردد چه خوبى دارد(1) با نيكوكاران همنشين باش تا از آنان باشى و بدكاران را رها كن تا از آنها جدا باشى. حرام، بد خوراكى است و ستم بر ناتوان زشت‏ترين ستم است.

اگر برادرت از تو قطع كرد تو خود را بر پيوستگى با او وادار كن و اگر از تو اعراض كرد با او دوستى و مهربانى نما و اگر نسبت بتو بخل ورزيد به او بخشش كن و اگر از تو دورى كرد به او نزديك شو و اگر با تو سختى كرد با او نرم باش و اگر در باره‏ى تو گناهى مرتكب شد

(1). يعنى چيزى را كه مردم نيكو مى‏دانند و از طريق شر به آن نائل مى‏شوند چه خوبى دارد، زيرا اگر راه آن شر است چگونه مى‏توان آنرا خير ناميد