بخشی از زیبایی های نهج البلاغه

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

نسخه متنی -صفحه : 309/ 196
نمايش فراداده

معذورش دار آن چنانكه گويا او بتو بخشش كرده است.

با كسى كه بتو درشتى كرده نرم باش زيرا بزودى نسبت بتو نرمى ميكند، و دشمن خود را با نيكى و احسان مجازات كن، و اگر خواستى از برادرت قطع كنى مقدارى از ارتباط خود را باقى بگذار تا اگر روزى از روزها خواست به آن باز گردد بتواند. و هر كس بتو گمان نيك برد گمانش را تصديق كن. و هرگز بخاطر اعتماد به آنچه ميان تو و برادرت مى‏باشد حق برادرت را ضايع مكن، زيرا كسى كه حق او را تباه ساخته‏اى برادر تو نيست. و نبايد برادرت در بريدن از تو و بدى كردن، نيرومندتر از تو در حفظ ارتباط و احسان باشد(1) و پاداش كسى كه ترا شادمان ساخته آن نيست كه با او بدرفتارى كنى.

چه زشت است فروتنى بهنگام نيازمندى، و ستم بهنگام بى‏نيازى اگر نسبت به آنچه از دستت رفته نگران هستى پس نسبت به آنچه بتو نرسيده نگران باش. و به آنچه بوده بر آنچه نبوده استدلال كن زيرا امور مانند يكديگرند. و از كسانى مباش كه موعظه به آنان سود نمى‏رساند، مگر هنگامى كه در آزردن آنان بكوشى.

(1). يعنى اگر برادرت اسباب قطع رابطه را فراهم كرد تو عوامل ارتباط را آماده كن تا محبت و دوستى غالب گردد، و صحيح نيست كه برادرت در ايجاد عوامل قطع رابطه، نيرومندتر از تو در ايجاد عوامل ارتباط باشد. اين رساترين سخن در زمينه لزوم حفظ روابط اجتماعى است.