معذورش دار آن چنانكه گويا او بتو بخشش كرده است.
با كسى كه بتو درشتى كرده نرم باش زيرا بزودى نسبت بتو نرمى ميكند، و دشمن خود را با نيكى و احسان مجازات كن، و اگر خواستى از برادرت قطع كنى مقدارى از ارتباط خود را باقى بگذار تا اگر روزى از روزها خواست به آن باز گردد بتواند. و هر كس بتو گمان نيك برد گمانش را تصديق كن. و هرگز بخاطر اعتماد به آنچه ميان تو و برادرت مىباشد حق برادرت را ضايع مكن، زيرا كسى كه حق او را تباه ساختهاى برادر تو نيست. و نبايد برادرت در بريدن از تو و بدى كردن، نيرومندتر از تو در حفظ ارتباط و احسان باشد(1) و پاداش كسى كه ترا شادمان ساخته آن نيست كه با او بدرفتارى كنى.
چه زشت است فروتنى بهنگام نيازمندى، و ستم بهنگام بىنيازى اگر نسبت به آنچه از دستت رفته نگران هستى پس نسبت به آنچه بتو نرسيده نگران باش. و به آنچه بوده بر آنچه نبوده استدلال كن زيرا امور مانند يكديگرند. و از كسانى مباش كه موعظه به آنان سود نمىرساند، مگر هنگامى كه در آزردن آنان بكوشى.
(1). يعنى اگر برادرت اسباب قطع رابطه را فراهم كرد تو عوامل ارتباط را آماده كن تا محبت و دوستى غالب گردد، و صحيح نيست كه برادرت در ايجاد عوامل قطع رابطه، نيرومندتر از تو در ايجاد عوامل ارتباط باشد. اين رساترين سخن در زمينه لزوم حفظ روابط اجتماعى است.