شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 185
نمايش فراداده

آن نوري كه پايين پاي اوست مي‏گويد: من نيكي‏هايي هستم كه او به برادران‏مؤمن روا داشته است. خيري كه به ديگران رسانده به صورت نوري مجسم شده و پايين پاي انسان قرار مي‏گيرد كه از آن طرف گزندي به انسان وارد نشود.

آن صورت نوراني كه روبروي او ايستاده مي‏گويد: من روزه او هستم. روزه هم به صورت نوراني در قبر جلو او قرار مي‏گيرد و آن صورت نوراني كه پشت سر اوست، نمي‏گذارد از پشت سر به او آسيبي برسد و مي‏گويد: من حج و عمره او هستم.

آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفي كردند، از صورتي كه بالاي‏سر مؤمن ايستاده سؤال مي‏كنند، تو كيستي كه از همه ما نوراني‏تر هستي؟ مي‏گويد من ولايت خاندان پيغمبر هستم؛ «أنا الولاية لآل محمد صلوات الله عليهم اجمعين»[1].

آري دوستي آن خاندان و محبت علي و اولاد علي به اين صورت تجسم مي‏يابد. پيروي آن‏ها به اين صورت درمي‏آيد كه از همه نوراني‏تر است و بالاي سر انسان قرار مي‏گيرد. اين همان حكمت محبت است، زيرا گاهي انسان اهل‏بيت(عليهم‌السلام) را تصور مي‏كند و به آن‏ها علاقه صوري دارد، و گاهي هم تشنه آنان است كه اين سرّ ولايت است.

برخي از فضايل امير مؤمنان(عليه‌السلام)

سعدبن ابي‏وقاص ضمن گفت‏وگو با دو نفر كه در راه مكه با آنان برخورد كرده بود، مي‏گويد: من چهار خصلت و فضيلت درباره علي‏بن ابي‏طالب شنيدم كه اگر يكي از آن چهار مورد درباره من صادر شده بود، برايم بيش از همه دنيا ارزش مي‏داشت:

[1] ـ بحارالأنوار، ج 6، ص 234.