«دين» در لغت به معناي خضوع و انقياد در برابر برنامه و مقررات معيّن ميآيد[1] و در اينجا بر مجموعه احكام و معارفي اطلاق شده كه از جانب خداي سبحان نازل گشته تا برنامه زندگي بندگان او باشد.
اِسناد اكمال به دين نشان ميدهد كه چيزي به اين مجموعه اضافه شده است، ليكن از سنخ ساير اضافات نيست، بلكه از اموري است كه تغييري اساسي در دين ايجاد كرده و آن را از جهت عمودي پيش برده است.
ذكر كلمه (لكم) با آن كه اگر ذكر نميشد، خللي در معنا ايجاد نميكرد، براي اشاره به اين نكته است كه در اكمال دين، منفعت و مصلحت مكلّفها ملاحظه شده است، چنانكه در (ألم نشرح لك صدرك)[2] نيز اين نكته ملحوظ است[3].
«نِعمت» كه همانند ساير اوزان «فِعلة» بر نوع دلالت ميكند، بيانگر نوع خاصي از تنعّم، برخورداري و خوشگواري است[4].
خلقت مجموع موجودات عالم براي آن است كه در خدمت انسان باشد و در پيمودن مسير سعادت حقيقي، يعني تقرّب به خداي سبحان به او كمك كند؛
[1] ـ هو الخضوع والإنقياد قبال برنامج أو مقررّات معينّة (التحقيق، «دين» ). [2] ـ سوره انشراح، آيه 1. آيا براي تو سينهات را گشاده نكرديم؟ [3] ـ ر.ك: تفسير أبي السعود، ج2، ص8، ذيل آيه. [4] ـ ر.ك: التحقيق، «نعم». ريشه «نعم» به معناي خوشگواري و نيك حال بودن ميآيد؛ طيبُ عَيْشٍ و حُسن حالٍ.