شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 219
نمايش فراداده

معناي دين

«دين» در لغت به معناي خضوع و انقياد در برابر برنامه و مقررات معيّن مي‏آيد[1] و در اين‏جا بر مجموعه احكام و معارفي اطلاق شده كه از جانب خداي سبحان نازل گشته تا برنامه زندگي بندگان او باشد.

اِسناد اكمال به دين نشان مي‏دهد كه چيزي به اين مجموعه اضافه شده است، ليكن از سنخ ساير اضافات نيست، بلكه از اموري است كه تغييري اساسي در دين ايجاد كرده و آن را از جهت عمودي پيش برده است.

ذكر كلمه (لكم) با آن كه اگر ذكر نمي‏شد، خللي در معنا ايجاد نمي‏كرد، براي اشاره به اين نكته است كه در اكمال دين، منفعت و مصلحت مكلّف‏ها ملاحظه شده است، چنان‏كه در (ألم نشرح لك صدرك)[2] نيز اين نكته ملحوظ است[3].

نعمت مطلق و مشروط

«نِعمت» كه همانند ساير اوزان «فِعلة» بر نوع دلالت مي‏كند، بيانگر نوع خاصي از تنعّم، برخورداري و خوشگواري است[4].

خلقت مجموع موجودات عالم براي آن است كه در خدمت انسان باشد و در پيمودن مسير سعادت حقيقي، يعني تقرّب به خداي سبحان به او كمك كند؛

[1] ـ هو الخضوع والإنقياد قبال برنامج أو مقررّات معينّة (التحقيق، «دين» ).

[2] ـ سوره انشراح، آيه 1. آيا براي تو سينه‏ات را گشاده نكرديم؟

[3] ـ ر.ك: تفسير أبي السعود، ج2، ص8، ذيل آيه.

[4] ـ ر.ك: التحقيق، «نعم». ريشه «نعم» به معناي خوشگواري و نيك حال بودن مي‏آيد؛ طيبُ عَيْشٍ و حُسن حالٍ.