بنابراين تفسير، همه خلفاي بني عباس جزو «أهل البيت» هستند و رجس و پليدي از آنها دور گشته، تطهير شدهاند! اقوال ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد.
يادآوري. كسي درباره خمسه طيبه، يعني علي، فاطمه، حسن و حسين(عليهمالسلام) مناقشه نكرده است[1]، اختلاف تنها در شمول و عدم شمول ديگران است.
ميدانيم هدف صاحبان اين اقوال از اين تلاشها اين است كه همسران رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم را در اصطلاح «أهل البيت» داخل كنند تا براي كارهاي ناپسندي كه از بعضي از آنها سرزده، توجيهي پيدا كنند. در حالي كه اين تلاشها مشكل گشا نيست، زيرا ناخواسته كسان ديگري را نيز در اين مجموعه وارد كردند كه خودشان به ورود آنها ملتزم نميشوند.
چه كسي ميتواند بگويد كه قاتلان امامان معصوم و خون ريزاني همانند منصور دوانيقي، هارون الرشيد، مأمون، متوكل، معتصم و... از اهل بيت هستند و توفيق اذهاب رجس يافته، به مقام پاكان و تطهيرشدگان رسيدهاند؟ چه كسي ميتواند ادعا كند كه چنين انسانهايي با آن پروندههاي سياه، هم سنگ و هم شأن يا كمي پايينتر از علي بن ابي طالب، حسنين(عليهمالسلام) و شخص رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم هستند؟
[1] ـ هر چند فخر رازي در كيفيت حضور علي(عليهالسلام) در اين جمع راه ناصوابي را طي كرده و گفته است: خطاب از آن جهت شامل علي بن ابي طالب(عليهالسلام) ميشود كه او معاشرت با خانه پيغمبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم و ملازمت با وي داشت؛ بِسَبَبِ مُعاشِرته ببيت النبيصلي الله عليه و آله و سلم و ملازمته للنبي (تفسير كبير، ج31، جزء 25، ص210). آلوسي نيز با آن كه به ماجراي مؤاخات و برادري علي)عليهالسلام) با پيامبر اكرمصلي الله عليه و آله و سلم در اوايل هجرت اشاره كرده، به دامادي و پرورش در خانه آن حضرت نيز اشاره نموده است (روح المعاني، ج12، جزء22، ص27). در حالي كه معيار اصلي شمول خطاب، همان سنخيت روحي است، نه چيز ديگر.