شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 473
نمايش فراداده

معصومان(عليهم‌السلام) ترجمان قرآن

سِرّ آن كه اولياي الهي ترجمان قرآن هستند و به وسيله آنان علوم قرآني بهره ديگران مي‏شود، اين است كه اينان جزء گروهي هستند كه پرسش‏هاي خاصّي را در ساحت قرآن مطرح مي‏كنند كه ديگران از طرح آن ناتوانند و نيز پاسخ صائب را از قرآن دريافت مي‏كنند كه ديگران از شنيدن صداي آن ناطقِ باطني (قرآن) محرومند.

در هر مرحله‏اي كه توده مردم يا دانشمندان از شنيدن صداي قرآن بي‏بهره‏اند، قرآن كريم به كمك ترجمان معصوم(عليهم‌السلام) تفسير مي‏شود، چنان كه در گذشته از اميرمؤمنان(عليه‌السلام) نقل شد: «ولابدّ من ترجمان»[1]؛ قرآن ناگزير از مفسّر است.

كسي كه خروش واهمه خود يا غوغاي مُختالانه ديگر را مي‏شنود، حقّ ندارد آن را بر قرآن كريم تحميل كند و آن را مقصود كتاب خدا بداند؛ كه چنين كاري طبق بيان حضرت علي(عليه‌السلام) جهالت و ضلالت است.

حقيقت مفسِّر به رأي

حضرت علي(عليه‌السلام) درباره عالِم نمايي كه دامي در برابر مردم نصب كرده تا عدّه‏اي را با فريب و نيرنگ به دام خود بكشاند و باطن او جز دام، چيز ديگري نيست، فرمود:

و آخَر قد تسمّي عالماً وليس به فاقتبس جهائل من جهّال وأَضاليل من ضُلاّل ونصب للناس أَشراكاً من حبائل غرور وقول زُورٍ؛ قد حمل الكتاب (اي القرآن) علي آرائه وعطف الحق علي أَهوائه يؤمن الناس من العظائم ويهوّن كبير الجرائم. يقول: أَقفُ عند الشبهات وفيها وقع؛ ويقول: أَعتزل البِدَع وبينها اضطجع؛ فالصورة صورة إِنسان والقلب قلب حيوان، لايعرف باب الهدي فيتبعه ولا باب العمي فيصدّ عنه وذلك ميّت الاَحياء[2]؛يعني ديگري خويش را عالم خوانده است، در صورتي كه عالم نيست.

[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 125.

[2] ـ همان، خطبه 87.