شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 580
نمايش فراداده

عبرت از گذشتگان

امير مؤمنان مي‏فرمايد: تحولات تاريخي عبرت آورِ گذشته‏ها را بر جانت عرضه كن؛ «وأعرض عليه أخبار الماضين».

تاريخ جزو علوم آلي است نه اَصالي. تاريخ نظير فلسفه نيست كه در شناختش حقيقت هستي مطلوب باشد، بلكه شناخت تاريخ به منظور بهره‏گيري از نقاط و نكات حساس آن مطلوب است. علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: نكات حساس، آموزنده و ارزنده تاريخي را بر قلبت عرضه كن تا از تجارب گذشته‏ها بهره ببري.

آن‏چه بر پيشينيان رفته به ياد خود بياور تا بفهمد كه ممكن است به سرنوشت گذشتگان مبتلا شود. آثار مخروبه آنان و خانه‏هايي كه در آن زندگي مي‏كردند و بعد به دست ديگران افتاده، از نظر بگذران، تا اين سير عامل اندرز و پندي باشد و در تو نور اعتبار ايجاد كند؛ «وذكّره بما أصاب من كان قبْلك من الأوّلين وَسِر في ديارِهم و آثارهم».

امير مؤمنان(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: نگاه كن در آن‏چه گذشتگان انجام داده‏اند، اكنون چه نامي از آنان باقي مانده است، آن‏ها را رها كرده به كجا رفته‏اند و در چه حالتي هستند؛ «فانظُر فيما فَعَلوا وعمّا انتَقَلوا و أين حَلُّوا ونزلوا»[1].

هم‏چنين آن حضرت در يكي از بيانات خود مي‏فرمايد: طولي نمي‏كشد كه انسان در پايان عمر، درميان بازماندگان خود مرداري مي‏شود كه همه از بوي تعفن وي متأذّي مي‏گردند: «...فصار جيفةً بين أهله... فَأسلَمُوه فيه إلي عمله... »[2]. آنان با زحمت اين مردار را منتقل مي‏كنند و به اتاق عمل كه قبر اوست، مي‏برند و او را تسليم عملش مي‏كنند؛ قبري كه ره آورد دوران عمر و حاصل مجموع كارهاي او در آن‏جا گرد آمده است؛ قبري كه خود او ساخته است و بوستاني از بساتين بهشت ياگودالي از گودال‏هاي آتش است؛ «إمّا روضة من رياض الجّنة أوْ حُفْرة من حُفَر النيران»[3].

[1] ـ نهج‏البلاغه، نامه 31.

[2] ـ همان، خطبه 109.

[3] ـ اصول كافي، ج3، ص242.