اهل بيت(عليهم السلام) شيعيان خود را امر نموده اند تا قبرشان را زيارت كنند. اينك به برخى از اين روايات اشاره مى كنيم:1 ـ شيخ طوسى از امام رضا(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «همانا براى هر امامى عهدى بر گردن اوليا و شيعيان آنان است، از تمام وفا و حسن اداء به اين عهد، زيارت قبور آنان است.».
2 ـ محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «شيعيان ما را به زيارت حسين بن على سفارش نماييد، زيرا به جاى آوردن آن بر هر مؤمنى كه اقرار به امامت حسين از جانب خداوند عز و جل دارد واجب است.».
3 ـ على بن ميمون مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: «اگر كسى از شما [(1)1 . وفاءالوفاء، ج4، ص1340.
(2)2 . مستدرك حاكم، ج4، ص560، ح8571.
(3)3 . تهذيب الاحكام، ج6، ص78 و 79، ح3.
(4)4 . بحارالانوار، ج98، ص3 و امالى صدوق، ص126. ]
هزار حج انجام دهد، ولى به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) نرود، حقى از حقوق خداوند را ترك كرده است.» از علت آن سؤال شد؟ حضرت فرمود: حقّ حسين(عليه السلام) بر هر مسلمانى واجب است.
زيارت قبور و مشروعيت سفر به سوى آن
قبلاً در فتاواى وهابيون اشاره نموديم كه متأخرين از آنان قائل به عدم مشروعيت سفر يا بدعت بودن سفر براى زيارت قبور; حتى قبر پيامبراند، (اگرچه ابن تيميه مطلقاً زيارت را تحريم كرده است).
حال درصدديم تا مشروعيت سفر براى زيارت، خصوصاً زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) را به اثبات برسانيم:1 ـ خداوند متعال مى فرمايد: { وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ...(2) كه لفظ «مجىء» برآمدن از راه دور و نزديك هردو صدق مى كند.
2 ـ در روايتى كه نقل شد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «من زار قبري...»، كه لفظ زيارت نيز شامل آمدن از راه دور و نزديك مى شود; خصوصاً در روايتى كه ابن السكن به سند صحيح نقل مى كند اين چنين آمده: «من جاءني زائراً» كه اين تعبير هم ظهور در سفر دارد.
3 ـ از برخى روايات به طور وضوح يا ضمنى جواز يا استحباب زيارت قبور; حتى با شدّ رحال و بار سفر بستن و به قصد زيارت حركت كردن استفاده مى شود.
مسلم و ديگران به سند صحيح از بريده اسلمى نقل مى كنند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «من شما را از زيارت قبور نهى كردم، ولى به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زيارت نمايد، شما نيز قبور را زيارت كنيد كه شما را به ياد آخرت مى اندازد.».
از اين كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زيارت كند.» استفاده مى شود كه حركت از مكانى تنها به قصد زيارت اشكالى ندارد.
[(1)1 . بحارالانوار، ج98، ص5.
2 . نساء (4)، 64.
(3)3 . صحيح مسلم، ج2، ص366، ح107، كتاب الجنائز و صحيح ترمذى، ج3، ص370. ]
سمعانى از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه اعرابى بعد از سه روز از دفن پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)وارد مدينه شد و مستقيماً كنار قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و خود را بر قبر شريف انداخت و خاك قبر را بر سر خود ريخت، آن گاه عرض كرد: اى رسول خدا! گفتى و ما هم گفتارت را شنيديم، تو آيات را از خداوند گرفتى و ما نيز از تو، از جمله آياتى كه بر تو نازل شد اين است: { وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ... من به خود ظلم كرده ام و لذا نزد تو آمده ام تا برايم استغفار نمايى.
قضيه بلال و خوابى كه ديد، و حركت او از شام به مدينه به قصد زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ كه قبلاً اشاره شد ـ شاهد خوبى بر جواز «شدّ رحال» براى زيارت قبور است.
سبكى نقل مى كند: عمر بن عبدالعزيز دائماً كسى را به نيابت خود از شام به مدينه مى فرستاد تا سلامش را به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) برساند و بازگردد.
خطيب بغدادى از ابى على خلال شيخ حنابله نقل مى كند كه در عصر خود هيچ گاه امر مهمّى برايم اتفاق نمى افتاد مگر آن كه به قصد زيارت قبر حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام)حركت مى كردم و بعد از توسل به آن حضرت، از خداوند متعال آنچه مى خواستم عطا مى فرمود.
روايت ابو بكر محمّد بن مؤمل كه قبلا به آن اشاره شد، نيز بر شدِّ رحال به جهت زيارت قبور اولياى الهى دلالت خوبى دارد.(5) طلحة بن عبيد الله مى گويد: با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به قصد زيارت قبور شهداى احد حركت كرديم.
عايشه مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) هر شبى كه نوبت من بود در آخر آن شب به زيارت اهل بقيع مى رفت. [(1)1 . وفاءالوفاء، سمهودى، ج2، ص612.
(2)2 . اسدالغابه، ج1، ص307 و 308 و مختصر تاريخ دمشق، ج4، ص118 و تهذيب الكمال، ج4، ص289.
(3)3 . شفاءالسقام، ص55.
(4)4 . تاريخ بغداد، ج1، ص120.
5 . تهذيب التهذيب ج 7 ص 339.
(6)6 . سنن ابى داود ج 2 ص 218 ح 357.
(7)7 . مستدرك حاكم، ج1، ص533. ]
از اين روايات و روايات ديگر به خوبى استفاده مى شود كه «شدّ رحال» و سفر براى زيارت قبور نه تنها جايز بوده، بلكه استحباب نيز دارد.
4 ـ اجماع مسلمين در طول تاريخ بر سفر به جهت زيارت قبور اولياى الهى بوده است، كه با مراجعه به تاريخ مسلمين به خوبى روشن مى شود.
5 ـ اهل سنت در صحاح خود روايات بسيارى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند: «كسى كه براى رفتن به مسجد قدم برمى دارد، به هر قدمش ترفيع درجه اى و گناهى از او بخشوده خواهد شد».(1) و اين ثواب نيست مگر از باب مقدميّت گام برداشتن براى امر قربى كه وقوف در مسجد است. لذا مى توان گفت كه شدّ رحال و سفر به عنوان مقدمه زيارت اولياى الهى نيز مستحب است.
عمده دليل وهابيون بر حرمت زيارت قبور ـ حتى قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ روايت ابى هريره از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است كه فرمود: «شدّ رحال و بار سفر بستن جايز نيست، مگر به سوى سه مسجد: مسجدالنبىّ، مسجدالحرام و مسجدالاقصى.
در جواب از استدلال به اين حديث مى گوييم: در مستثنا منه اين حديث دو احتمال است:اول: اين كه مستثنا منه، «مسجدٌ من المساجد» باشد، يعنى اصل حديث اين گونه باشد: «لا تشدّ الرحال إلى مسجد من المساجد إلاّ إلى ثلاثة مساجد».
دوم: مستثنا منه «مكان من الامكنة» باشد، به تقدير: «لا تشدّ الرحال إلى مكان من الأمكنة إلاّ إلى ثلاثة مساجد.»
بنابر معناى اوّل دليلى بر حرمت «شدّ رحال» براى زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيست، زيرا قبر پيامبر مسجد نيست.
در صورت دوّم نيز اخذ به عموم روايت ممكن نيست، زيرا لازمه آن حرمت هر [ 1 . ر.ك: صحيح مسلم.
(2)2 . صحيح بخارى، ج2، ص136، كتاب الصلاة و صحيح مسلم، ج4، ص126، كتاب الحجّ. ]
نوع سفرى است; اگرچه به قصد زيارت هم نباشد، كه هيچ كس قائل به آن نيست.وانگهى نهى از شدّ رحال براى زيارت غير از اين سه مسجد، نهى تحريمى نيست، بلكه ارشادى است، زيرا در هر شهرى مسجد وجود دارد و سفر براى زيارت مسجد در شهرى ديگر ضرورتى ندارد و اين برخلاف زيارت قبور اولياى الهى است كه آثار و بركاتى عظيم بر آن مترتب است كه در جاى خود به آن اشاره خواهيم كرد.
غزالى نيز به اين نكته التفات پيدا كرده مى گويد:«مسافرت عبادى مستحب است; از جمله مسافرت به جهت زيارت قبور انبيا، صحابه، تابعين و ساير علما و اوليا. پس به طور كلى هركس كه در حال حيات به او تبرك جسته مى شود، در حال ممات نيز مى توان به زيارتش تبرك جست. لذا شدّ رحال براى تحقق اين غرض جايز مى گردد.
اين موضوع با حديث پيامبر(صلى الله عليه وآله): «لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد» منافات و تعارض ندارد، زيرا حديث مربوط به مساجد است و مساجد از آن جا كه همه در فضيلت يكسان اند، ترجيحى در سفر براى آنها نيست، مگر اين سه مسجد كه به جهت خصوصيتى كه دارند سفر به خاطر آنها اشكالى ندارد و اين مسئله غير از سفر براى زيارت قبور اولياى الهى است.».
دكتر عبدالملك سعدى مى گويد:«نهى از شدّ رحال به مساجد ديگر به جهت آن است كه زحمتى بى فايده است، زيرا ثواب مساجد يكسان است، مگر سه مسجد.».
وهابيون اگرچه زيارت قبور را براى مردان بدون «شدّ رحال» اجازه مى دهند، ولى به زنان به طور مطلق اجازه زيارت قبور را نمى دهند.
اعضاى دائمى وهابيون در استفتاى خود مى گويند: «زيارت قبور تنها براى مردان [(1)1 . احياءالعلوم، غزالى، ج2، ص247، كتاب آداب السفر.
(2)2 . البدعة، دكتر عبدالملك سعدى، ص60. ]
مشروع است، آن هم بدون شدّ رحال و در شهر خود، ولى براى زنان به طور مطلق مشروعنيست.».
شيخ عبدالعزيز بن باز مى گويد: «زيارت قبور براى زن ها جايز نيست، زيرا پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) زن هايى را كه به زيارت قبور مى روند، لعنت كرده است.».
در جايى ديگر در علت حرمت مى گويد: «زن ها از آن جايى كه صبرشان كم است گاهى در قبرستان نوحه سرايى كرده و چيزى از زبانشان خارج مى گردد كه با صبر منافات دارد.». در جواب اين اشكال بايد بگوييم كه:اوّلاً: اين فتوا خلاف سيره اصحاب پيامبر است، زيرا: فاطمه زهرا(عليها السلام) در زمان پيامبر روزهاى جمعه به زيارت قبر حمزه مى رفت. بعد از وفات پدرش نيز بر سر قبر آنحضرت(صلى الله عليه وآله) رفت، در حالى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) او را نهى نكردند.
ابن ابى مليكه مى گويد: عايشه را ديدم كه به زيارت قبر برادرش عبدالرحمان بن ابى بكر مى رفت.
ثانياً: حديث: «لعن الله زائرات القبور» از حيث سند ضعيف است، چون از سه طريق وارد شده: حسان بن ثابت، ابن عباس و ابوهريره، كه هرسه سند در طريقش ضعف وجود دارد.
ثالثاً: اين حديث با حديث عايشه كه «قبلاً پيامبر نهى كرده بود، ولى بعداً اجازه داد»معارض است.
رابعاً: نهى زنان از زيارت قبور به خاطر كمى صبرشان است، حال اگر زنى طاقتش زياد باشد و شكوه نكند، زيارتش اشكالى ندارد، زيرا برفرض اين كه مقدمه حرام، حرام [(1)1 . اللجنة الدائمة، ج1، ص288.
(2)2 . مجموع فتاوى بن باز، ج2، ص757.
(3)3 . همان، ص753 و 754.
(4)4 . المصنف، عبدالرزاق، ج3، ص572 و السنن الكبرى، ج4، ص131.
(5)5 . المصنف، عبدالرزاق، ج3، ص570.
(6)6 . سنن الكبرى، ج4، ص131 و مستدرك حاكم، ج1، ص374. ]
است، اين قاعده اطلاق ندارد، بلكه مقدمه موصله حرام است، يعنى اگر كار مباحى قطعاً انسان را به حرام برساند حرام است. لذا بزرگان اهل سنت زيارت قبور زنان را به شرط صبر، جايز شمرده اند.