2 ـ زمزم، هم به معناي چاه نزديك كعبه آمده و هم به معناي آب آن چاه آمده است.
3 ـ كلمه زمزم در ادبيات پارسي چون تازي، در قداست شهرتي به سزا دارد. نمونههايي از سرودههاي شاعران پارسيگو درباره زمزم، چنين است:
فرّخي
ناصر خسرو
خاقاني
عرفي
4 ـ كلمه زمزم در فارسي به معناي آهستهآهسته است، كه از بحث كنوني خارج است.
5 ـ شاه سليمان عثماني اطراف چاه زمزم، ديواري به ارتفاع يك متر و نيم از سنگ معروف رُخام بنا كرد و در كنار آن حوضي قرار داد كه خادمان حرم، آن حوض را از آب زمزم براي زائران پر ميكردند و اگر يكي از خواص، آبي ميخواست از خود چاه استفاده ميشد[1].
[1] ـ دائرة معارف القرن العشرين، ج 4، ص 595.