همان گونه كه كعبه تنزّل بيت معمور و عرش خداست حجرالأسود نيز به منزله دست راست پروردگار است؛ پس زائر هنگام استلام حَجَر، با دست راست خدا بيعت ميكند. از اينرو امام سجّاد(عليه السلام) آنگاه كه به شبلي فرمود: «آيا با حجرالأسود مصافحه كردي؟»، صيحهاي زد كه نزديك بود مَدهوش شود! سپس فرمود: كسي كه بر حجرالأسود دست گذارد با خدا مصافحه كرده است[2]. اين از آن روست كه حجرالأسود يمينالله و دست خدا در زمين است[3]. اگرچه رسولاكرمصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر دو دست خداي سبحان راست است: «كلتا يديْه يمين»[4] ليكن او دستي به گونه انسانها ندارد، تا دست راست و چپ داشته باشد. او مجرّد محض بوده منزّه از جسم و جسمانيّات است، بلكه اين تشبيه از باب معقول به محسوس است. او براي اينكه در نشئه طبيعت و حسّ، محل ميثاقي داشته باشد، فرمان داد تا كعبهاي ساختند و در ركني از اركان آن، سنگ خاصي به عنوان «يمين الله في أرضه» قرار دادند.
حاصل اينكه، سرّ دست زدن به حجرالأسود اين است كه زائر بدين وسيله متعّهد ميشود و با خداي سبحان پيمان ميبندد تا ديگر دست خود را به گناه نيالايد، ربا و رشوه ندهد و نگيرد، امضاي باطل نكند و.... پس راز اصرار متشرّعان بر استلام حَجَر، امضاي اين تعهّد و تأكيد بر اين پيمان است كه «خدايا! حال كه دستم به نشان ميثاق تو در زمين رسيد، هرگز دست به بيگانه نميدهم». بنابراين، اگر مسئولان سياسي كشورهاي اسلامي حجرالأسود را با توجه به سرّ آن استلام كنند، ديگر دست خيانت به استكبار شرق و غرب نخواهند داد و دست در دست سياستبازان نميگذارند.
[1] ـ كليات ديوان الهي قمشهاي، بخش اسرار حج، ص 956. [2] ـ ر.ك: همين كتاب، ص 347 ـ 343 (حديث شبلي). [3] ـ وسائل الشيعه، ج9، ص 406. [4] ـ همان، ج 11، ص 432.