دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 1161
نمايش فراداده
غزليات
-
روى بنما به ما مكن مستور
ما يكى جمع عاشقان ز هوس
اى كه در عين جان خود دارى
سر فروكن ز بام و خوش بنگر
ساقى صوفيان شرابى ده ز آن شرابى كه بوى جوشش او
ز آن شرابى كه بوى جوشش او
-
اى به هفت آسمان چو مه مشهور
آمديم از سفر ز راهى دور
صد هزاران بهشت و حور و قصور
جانب جمع عاشقى رنجور
كان نه از خم بود نه از انگور مردگان را برون كشد از گور
مردگان را برون كشد از گور