دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 184
نمايش فراداده

غزليات

  • اى دل رفته ز جا بازميا روح را عالم ارواح به است اندر آبى كه بدو زنده شد آب آخر عشق به از اول اوست تا فسرده نشوى همچو جماد بشنو آواز روان ها ز عدم راز كواز دهد راز نماند راز كواز دهد راز نماند
  • به فنا ساز و در اين ساز ميا قالب از روح بپرداز ميا خويش را آب درانداز ميا تو ز آخر سوى آغاز ميا هم در آن آتش بگداز ميا چو عدم هيچ به آواز ميا مده آواز تو اى راز ميا مده آواز تو اى راز ميا