دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 199
نمايش فراداده

غزليات

  • اى صوفيان عشق بدريد خرقه ها كز يار دور ماند و گرفتار خار شد از غيب رو نمود صلايى زد و برفت من هم خموش كردم و رفتم عقيب گل دل از سخن پر آمد و امكان گفت نيست زان حال ها بگو كه هنوز آن نيامده ست زان حال ها بگو كه هنوز آن نيامده ست
  • صد جامه ضرب كرد گل از لذت صبا زين هر دو درد رست گل از امر ايتيا كاين راه كوتهست گرت نيست پا روا از من سلام و خدمت ريحان و لاله را اى جان صوفيان بگشا لب به ماجرا چون خوى صوفيان نبود ذكر مامضى چون خوى صوفيان نبود ذكر مامضى